1. Such actions do not befit you.
[ترجمه گوگل]چنین اقداماتی شایسته شما نیست
[ترجمه ترگمان]چنین اعمالی مناسب شما نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You should dress in a way that befits a woman of your position.
[ترجمه گوگل]شما باید طوری لباس بپوشید که مناسب یک زن در موقعیت شما باشد
[ترجمه ترگمان]تو باید طوری لباس بپوشی که شایسته زنی است که در موقعیت شما قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A formal gown befits the diplomatic reception.
[ترجمه گوگل]یک لباس رسمی شایسته استقبال دیپلماتیک است
[ترجمه ترگمان]لباس رسمی برای پذیرایی دیپلماتیک مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At last James had an office that befitted his status.
[ترجمه گوگل]بالاخره جیمز دفتری داشت که در خور موقعیت او بود
[ترجمه ترگمان]در آخر سر جیمز یک دفتر داشت که شایسته مقامش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was buried in the cathedral, as befits someone of her position.
[ترجمه گوگل]او را در کلیسای جامع به خاک سپردند، همانطور که شایسته یکی از موقعیت هایش است
[ترجمه ترگمان]چنانکه شایسته یکی از موقعیتش بود، در کلیسای جامع به خاک سپرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her clothes befit the wedding ceremony.
[ترجمه گوگل]لباسش مناسب مراسم عروسی است
[ترجمه ترگمان]لباسش برازنده مراسم عروسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He lived in the style befitting a gentleman.
[ترجمه گوگل]او به سبک و سیاق یک آقا زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در لباسی که شایسته یک آقا بود زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was a lavish reception as befitted a visitor of her status.
[ترجمه گوگل]این یک پذیرایی مجلل بود که برازنده یک بازدیدکننده از وضعیت او بود
[ترجمه ترگمان]این پذیرایی پر زرق و برق بود که شایسته مهمان of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It ill befits a priest to act uncharitably.
[ترجمه گوگل]شایسته است که یک کشیش غیرخدایی رفتار کند
[ترجمه ترگمان]مثل این است که یک کشیش است که با آن ها یار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They offered him a post befitting his seniority and experience.
[ترجمه گوگل]آنها به او پستی را پیشنهاد کردند که در خور سابقه و تجربه او باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها به او یک پست شایسته برای ارشدیت و تجربه خود پیشنهاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. the benignity and protectiveness of or befitting a father.
[ترجمه گوگل]خیرخواهی و محافظت از پدر یا شایسته پدر
[ترجمه ترگمان]مهربانی و حمایت پدر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As befits the owners of an elitist newspaper, the Sulzbergers are patricians.
[ترجمه گوگل]همانطور که شایسته صاحبان یک روزنامه نخبه گرا است، سولزبرگرها پاتریسیس هستند
[ترجمه ترگمان]همان طور که شایسته مالکان یک روزنامه elitist است، Sulzbergers پاتریسینها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As befits its relatively young geological age, the specimen is preserved with its original shell material.
[ترجمه گوگل]همانطور که مناسب سن زمین شناسی نسبتا جوان آن است، نمونه با مواد پوسته اصلی خود حفظ می شود
[ترجمه ترگمان]مطابق با سن نسبتا جوان زمین شناسی، نمونه با مواد پوسته اصلی خود حفظ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They gave him a funeral befitting a national hero.
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه ای که شایسته یک قهرمان ملی بود به او دادند
[ترجمه ترگمان]ان ها به او یک مراسم تدفین برای یک قهرمان ملی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید