beery

/ˈbɪri//ˈbɪəri/

معنی: مست ابجو، ابجودار، مانند ابجو
معانی دیگر: آبجو مانند، آبجویی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: beerier, beeriest
مشتقات: beeriness (n.)
(1) تعریف: like beer, esp. in taste or smell.

(2) تعریف: produced or affected by beer.

- beery wit
[ترجمه گوگل] شوخ طبعی
[ترجمه ترگمان] wit و beery،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They spent many beery hours talking of their dreams for the future.
[ترجمه گوگل]آنها ساعات زیادی را صرف صحبت از رویاهای خود برای آینده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ساعت های متمادی صرف گفتگو درباره رویاهایشان برای آینده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She leaned away from his stale beery breath.
[ترجمه گوگل]او از نفس بیات شده او خم شد
[ترجمه ترگمان]به نفس beery مانده خود دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'd beery reluctant to ascribe this purely to heading author Dr.
[ترجمه گوگل]من مایل نیستم که این موضوع را صرفاً به نویسنده عنوان، دکتر
[ترجمه ترگمان]میل ندارم که این را فقط به عنوان نویسنده به دست بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One evening a row broke out when Jed Mantree slipped a beery hand into Ellen's dress.
[ترجمه گوگل]یک روز غروب وقتی جد مانتری دستی به لباس الن فرو برد، درگیری شروع شد
[ترجمه ترگمان]یک روز بعد از ظهر یک ردیف ردیف شد که جد Mantree دست beery را در لباس الن لغزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The place was stifling, full of smoke and the unique beery smell of an English pub.
[ترجمه گوگل]مکان خفه کننده بود، پر از دود و بوی بی نظیر آبجوی یک میخانه انگلیسی
[ترجمه ترگمان]مکان خفه کننده بود، پر از دود و بوی ناک یک میخانه انگلیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Faulkner's first movie job was writing the script for a wrestling movie starring comedian Wallace Beery.
[ترجمه گوگل]اولین کار سینمایی فاکنر نوشتن فیلمنامه یک فیلم کشتی کج با بازی کمدین والاس بیری بود
[ترجمه ترگمان]اولین فیلم movie s مشغول نوشتن فیلمنامه یک فیلم کشتی با بازی comedian والاس beery بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police even detained and interrogated members of the Hash House Harriers, a beery running club, suspicious that the flour they used to mark their runs might be part of a terrorist attack.
[ترجمه گوگل]پلیس حتی اعضای Hash House Harriers، یک باشگاه دویدن آبجو را بازداشت و بازجویی کرد، مشکوک بود که آردی که آنها برای علامت زدن فرار خود استفاده می کردند ممکن است بخشی از یک حمله تروریستی باشد
[ترجمه ترگمان]پلیس حتی اعضای گروه Hash House، یک باشگاه ورزشی beery، را بازداشت و مورد بازجویی قرار داد و مظنون است که هر نوع آرد که برای علامت گذاری their استفاده می کنند ممکن است بخشی از یک حمله تروریستی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مست ابجو (صفت)
beery

ابجودار (صفت)
beery

مانند ابجو (صفت)
beery

انگلیسی به انگلیسی

• resembling beer, of beer; affected by beer; slightly drunk, tipsy

پیشنهاد کاربران

بپرس