1. beer on tap
آبجو بشکه
2. beer sold by the keg
آبجو که بشکه ای فروخته می شود.
3. beer belly
شکم گنده (در اثر اعتیاد به خوردن آبجو زیاد)
4. bottled beer and canned beer
آبجو بطری و آبجو قوطی (شده)
5. cool beer
آبجوی تگری
6. draft beer is better than bottled beer
آبجو بشکه ای از آبجو بطری شده بهتر است.
7. frothy beer
آبجو پر کف
8. ginger beer
شربت زنجبیل
9. light beer
آبجو سبک (ملایم)
10. root beer
آبجو ریشه،روت بیر
11. stale beer
آبجو خراب
12. strong beer
آبجو قوی
13. this beer has a harsh taste
این آبجو مزه ی تندی دارد.
14. this beer has been specially brewed
این آبجو به طریق ویژه ای به عمل آمده است.
15. a beer
یک (بطری یا قوطی) آبجو
16. malt beer
آبجو مالت دار
17. to needle beer
به آبجو الکل اضافی زدن
18. (not) all beer and skittles
(همه اش) خوب و لذتبخش نیست
19. a can of beer
یک قوطی آبجو
20. a keg of beer
بشکه ی آبجو
21. a six-pack of beer
یک بسته شش تایی آبجو،نیم دو جین (قوطی یا شیشه ی) آبجو
22. cry in one's beer
(عامیانه) آه و ناله کردن،سوخته کنی کردن
23. a glass of foaming beer
یک لیوان آبجو پرکف
24. a pony glass of beer
یک لیوان کوچک آبجو
25. froth forms on top of beer
روی آبجو کف به وجود می آید.
26. he drew me a glass of beer
برایم یک لیوان آبجو ریخت (از بشکه).
27. he has been drinking so much beer that he is developing a paunch
آنقدر آبجو خورده است که دارد شکم به هم می زند.
28. he pigged out on pizza and beer all night
سرتاسر شب مثل خوک پیتزا و آبجو خورد.
29. smoke fewer cigarets and drink less beer
سیگار کمتر بکش و آبجو کمتر بخور!
30. the beads on a glass of beer
حباب های روی لیوان آبجو
31. the men were laughing and swilling beer
مردان می خندیدند و آبجو سر می کشیدند.