1. make a beeline for
(عامیانه) مستقیما رفتن به،یک راست رفتن
2. At parties he always makes a beeline for the prettiest woman in the room.
[ترجمه گوگل]در مهمانیها او همیشه برای زیباترین زن اتاق خطمشی درست میکند
[ترجمه ترگمان]در مهمانی ها همیشه با زیباترین زن اتاق ارتباط برقرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Rob always makes a beeline for beautiful women at parties.
[ترجمه گوگل]راب همیشه برای زنان زیبا در مهمانی ها خط تولید می کند
[ترجمه ترگمان]راب همیشه به سوی زنان زیبا پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She made a beeline for the car.
[ترجمه گوگل]او برای ماشین یک خط خطی درست کرد
[ترجمه ترگمان]او مستقیم به طرف ماشین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The late boy made a beeline for his classroom.
[ترجمه گوگل]پسر فقید برای کلاس درسش خط تلفن درست کرد
[ترجمه ترگمان]پسر دیر سر کلاس او مستقیم رفت و آمد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The children made a beeline for the food the moment they came in.
[ترجمه گوگل]بچه ها از همان لحظه ای که وارد شدند برای غذا یک خط بیل درست کردند
[ترجمه ترگمان]لحظه ای که وارد خانه شدند، بچه ها یک راست به سوی غذا پیش رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. From there any further travel makes a beeline to confession, the embarrassed monologue in a deserted bazaar.
[ترجمه گوگل]از آنجا، هر سفر دیگری باعث میشود که اعتراف کند، تکگویی شرمآور در بازاری متروک
[ترجمه ترگمان]از آنجا، هر سفر دیگری، مستقیما به اعتراف به اعتراف، یعنی the که در بازاری خالی از سکنه آغاز شده بود، منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He made a beeline for the rich cousin.
[ترجمه گوگل]او برای پسر عموی پولدار خط تلفن درست کرد
[ترجمه ترگمان]او مستقیم به طرف پسر خاله پتونیا پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I made a beeline for the food as soon as I arrived.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه رسیدم برای غذا بیلاین درست کردم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه وارد شدم، مستقیم به سمت غذا رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She makes a beeline for Perry.
[ترجمه گوگل]او برای پری بیل لاین درست می کند
[ترجمه ترگمان]او سرش را به سمت پری می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'd have thought you would have made a beeline for Brimmer's safe.
[ترجمه گوگل]فکر میکردم برای گاوصندوق بریمر یک بیلاین درست میکردی
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که تو باید مستقیم به جای امن و امان باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Gaming areas were half-empty, but gamblers made a beeline for the slots and tables at halftime.
[ترجمه گوگل]قسمت های بازی نیمه خالی بود، اما قماربازان در وقت نیمه کار را برای جایگاه ها و میزها ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]این بازی ها نیمه خالی بودند، اما قماربازان در نیمه نخست پایان نیمه اول را به خود جلب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. At a party, I immediately make a beeline for whatever kid is there.
[ترجمه گوگل]در یک مهمانی، فوراً برای هر بچهای که آنجا باشد، خط تلفن درست میکنم
[ترجمه ترگمان]تو یه مهمونی، من باید سریع برم سراغ هر بچه هر بچه ای که اونجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You also might say you a beeline for something if you went there right away.
[ترجمه گوگل]همچنین اگر فوراً به آنجا رفتید، ممکن است بگویید که برای چیزی بیلاین هستید
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است اگر مستقیم به آنجا می رفتی، برای چیزی مثل یک خط مستقیم صحبت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The runner a beeline for the first base.
[ترجمه گوگل]دونده یک خط بیل برای پایه اول
[ترجمه ترگمان]اولی، مستقیما به سمت پایگاه اول پیش می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید