1. all those beefy heavyweight wrestlers
همه ی آن کشتی گیران سنگین وزن و گوشتالو
2. Amanda and Tina were both beefy, sporty types.
[ترجمه گوگل]آماندا و تینا هر دو تیپهای اسپورت و بدنبال بودند
[ترجمه ترگمان]آماندا و تینا هر دو گروه beefy و sporty بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. So on your beefy splurge night, enjoy the real thing.
[ترجمه گوگل]بنابراین در شب پرپر و نشاط خود، از چیز واقعی لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]خب، تو اون شب splurge گنده ت از یه چیز واقعی لذت ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At the next table a beefy father was staring at me openly.
[ترجمه گوگل]سر میز کناری، پدری گنده آشکارا به من خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]سر میز بعدی پدر بزرگی به من خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was a little on the beefy side, I saw, but far from gone to fat.
[ترجمه گوگل]من دیدم که او کمی در سمت چاق بود، اما به دور از چاق شدن است
[ترجمه ترگمان]من دیدم که او یک بچه کوچک بود، اما خیلی از دست رفته بود و چاق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Beefy has backed himself to complete the 23-day marathon hike in 130 hours at odds of 16-
[ترجمه گوگل]بیفی از خود حمایت کرده است تا پیاده روی 23 روزه ماراتن را در 130 ساعت با اختلاف 16- کامل کند
[ترجمه ترگمان]Beefy از خود حمایت کرده است تا راهپیمایی ۲۳ روزه خود را در ۱۳۰ ساعت با اختلاف ۱۶ ساعت به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Beefy won't be able to put his blistered feet up until he arrives in Margate on October
[ترجمه گوگل]بیفی تا زمانی که در ماه اکتبر به مارگیت نرسد نمی تواند پاهای تاول زده خود را بالا بیاورد
[ترجمه ترگمان]Beefy تا رسیدن به Margate در ماه اکتبر نتوانست پاهای تاول زده خود را کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Then a sudden roar of rage: the beefy tattooed barman.
[ترجمه گوگل]سپس یک غرش ناگهانی از خشم: بارمن خالکوبی شده
[ترجمه ترگمان]سپس یک غرش ناگهانی: مرد تنومند خال کوبی شده اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The beefy chest of a bulldog.
10. A tall, beefy man, he was barefoot and stripped to the waist; his skin was tanned and healthy looking.
[ترجمه گوگل]مردی قد بلند و چاق، پابرهنه و تا کمر برهنه بود پوستش برنزه و سالم به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]مرد بلند قد بلندی بود که پابرهنه بود و تا کمر لخت بود، پوستش آفتاب سوخته و خوش قیافه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The barman was a beefy guy with his sleeves rolled up and tattoos on his arms.
[ترجمه گوگل]بارمن مردی بود خوش اندام که آستین هایش را بالا زده بود و روی بازوهایش خالکوبی کرده بود
[ترجمه ترگمان]مرد تنومند مردی چاق بود که آستین هایش را بالا زده بود و روی بازوهایش خالکوبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He's big and beefy.
13. He extended a beefy hand in my direction.
14. Burnham described FlashPort as a beefy, sophisticated and complex piece of software suitable for use by a senior engineer.
[ترجمه گوگل]برنهام FlashPort را به عنوان یک نرمافزار ساده، پیچیده و مناسب برای استفاده توسط یک مهندس ارشد توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]Burnham FlashPort را به عنوان یک نرم افزار پیچیده، پیچیده و پیچیده توصیف می کند که برای استفاده توسط یک مهندس ارشد مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Our beefy burger smothered with warm queso sauce, chili and shredded cheddar jack cheese.
[ترجمه گوگل]همبرگر ما که با سس کوسو گرم، چیلی و پنیر جک چدار خرد شده خفه شده است
[ترجمه ترگمان]برگر بزرگ ما با سس warm گرم، فلفل نمکی و پنیر تکه تکه شده پنیر جک خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید