beef cattle

/ˈbiːfˈkætl̩//biːfˈkætl̩/

معنی: گاو پرواری
معانی دیگر: گاو گوشتی ( در مقابل گاو شیری)، گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: cattle bred and raised for meat.

جمله های نمونه

1. We have both dairy and beef cattle on the farm.
[ترجمه گوگل]ما در مزرعه هم گاوهای شیری داریم و هم گاوهای گوشتی
[ترجمه ترگمان]ما هر دو شیر گاو و گوشت گاو را در مزرعه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is a beef cattle farmer.
[ترجمه گوگل]او یک دامدار گوشت گاو است
[ترجمه ترگمان]او یک مزرعه دار گاو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beef cattle in Arendale, the farmers agreed, were a sure and certain way of losing money.
[ترجمه گوگل]کشاورزان موافق بودند که گاوهای گوشتی در آرندیل راهی مطمئن و مطمئن برای از دست دادن پول بودند
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو در Arendale، که کشاورزان با آن موافق بودند، راه مطمئنی برای از دست دادن پول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some farmers have beef cattle, some for breeding purposes or for showing purposes.
[ترجمه گوگل]برخی از کشاورزان گاوهای گوشتی دارند، برخی برای اهداف اصلاح نژاد یا برای اهداف نمایشی
[ترجمه ترگمان]برخی از کشاورزان گاو، برخی برای اهداف پرورش و یا برای نشان دادن اهداف خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Livestock, in the form of beef cattle and sheep, accounted for about 90% of the income.
[ترجمه گوگل]دام به صورت گاو و گوسفند حدود 90 درصد درآمد را به خود اختصاص داده است
[ترجمه ترگمان]دام، به شکل گاو و گوسفند، حدود ۹۰ درصد از درآمد را تشکیل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They keep fewer beef cattle and many of these are stall-fed rather than grazing in the fields.
[ترجمه گوگل]آنها گاوهای گوشتی کمتری نگهداری می کنند و بسیاری از آنها به جای چرا در مزارع، از غرفه تغذیه می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها گوشت گاو کمتری را نگه می دارند و بسیاری از اینها به جای اینکه در مزارع کار کنند، تغذیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These areas are predominantly used to rear hardy beef cattle and sheep which are sold in the autumn to be finished elsewhere.
[ترجمه گوگل]این مناطق عمدتاً برای پرورش گاوهای گوشتی مقاوم و گوسفندی استفاده می شود که در پاییز فروخته می شوند تا در جاهای دیگر تکمیل شوند
[ترجمه ترگمان]این مناطق عمدتا برای پرورش گاو و گوسفند که در فصل پاییز به فروش می رسد، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So what you get in cattle like beef cattle you get an extra frame score in adulthood having the whole thing.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنچه در گاوها مانند گاوهای گوشتی به دست می آورید، در بزرگسالی با داشتن کل چیز، یک امتیاز فریم اضافی دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین چیزی که تو به دام انداختی مثل گاو گوشت گاو که تو سن بلوغ بزرگ می شی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beef cattle rearing and sheep predominate over large upland areas in the north, northwest and northeast.
[ترجمه گوگل]پرورش گاو گوشتی و گوسفند در مناطق مرتفع بزرگ در شمال، شمال غرب و شمال شرق غالب است
[ترجمه ترگمان]پرورش گاو و گوسفند در مناطق مرتفع شمالی، شمال غربی و شمال شرقی به وفور یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He also runs beef cattle and 320 cross ewes.
[ترجمه گوگل]او همچنین گاو گوشتی و 320 میش متقاطع را اداره می کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین گاو و ۳۲۰ را نیز اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The farmer must put his herd of diseased beef cattle to death.
[ترجمه گوگل]کشاورز باید گله گاوهای گوشتی بیمار خود را بکشد
[ترجمه ترگمان]مزرعه دار باید گله گاو و گوشت گاو را به مرگ ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The problem with beef cattle is that 10 kilograms of grain is needed to produce.
[ترجمه گوگل]مشکل گاو گوشتی این است که برای تولید به 10 کیلوگرم غلات نیاز است
[ترجمه ترگمان]مشکل گوشت گاو این است که ۱۰ کیلوگرم گندم برای تولید نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. According to statistic, specialist of entire county beef cattle 75 milk cow dimensions door 1
[ترجمه گوگل]طبق آمار متخصص گاو گوشتی کل شهرستان 75 گاو شیری ابعاد درب 1
[ترجمه ترگمان]طبق آمار، یک متخصص کل گاو در بخش ۷۵ بعد از گاو در ابعاد ۱
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This field provides a comprehensive technical and beef cattle breeding cattle prices, beef cattle feeding, beef cattle market, cattle market, such as technical service!
[ترجمه گوگل]این زمینه جامع فنی و قیمت گاو پرورش گاو، تغذیه گاو گوشتی، بازار گاو گاو، بازار گاو، مانند خدمات فنی ارائه می دهد!
[ترجمه ترگمان]این زمینه، گاو روش جامع فنی و گاو را برای پرورش گاو، گاو، گاو، بازار گاو، بازار دام، مانند خدمات فنی فراهم می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاو پرواری (اسم)
beef cattle

انگلیسی به انگلیسی

• cattle bred and raised for meat
beef cattle are cattle which are bred to provide meat.

پیشنهاد کاربران

بپرس