bedspread

/ˈbedˌspred//ˈbedspred/

معنی: چادر شب رختخواب، روپوش تختخواب
معانی دیگر: روبستری، چادرشب روی رختخواب، مقرمه، بستر آهنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a covering for a bed that is generally used over blankets or other bed covering.
مشابه: spread

جمله های نمونه

1. She truned him down like a bedspread.
[ترجمه گوگل]او را مانند روتختی پایین آورد
[ترجمه ترگمان]مثل روتختی سرش را پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bedspread was embroidered with cross-stitch.
[ترجمه گوگل]روتختی با دوخت ضربدری بود
[ترجمه ترگمان]روی روتختی گلدوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Vicky's dark head rose from the bedspread.
[ترجمه گوگل]سر تاریک ویکی از روتختی بلند شد
[ترجمه ترگمان]سر تیره ویکی از روی روتختی بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mary is stitching a bedspread.
[ترجمه گوگل]مریم در حال دوختن روتختی است
[ترجمه ترگمان] مری داره روتختی می دوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The other was mussed, the bedspread pulled down and the pillows stacked against the headboard.
[ترجمه گوگل]دیگری به هم خورده بود، روتختی پایین کشیده شده بود و بالش ها روی تخته سر چیده بودند
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر mussed بود، روتختی کنار کشیده و بالش ها روی تخته گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bedspread is light, ribbed, with little tassels on the bottom.
[ترجمه گوگل]روتختی سبک، آجدار، با منگوله های کوچک در پایین است
[ترجمه ترگمان]روتختی، با ribbed و with کوچک بر ته آن دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hugh lay awake in a tangle of candlewick bedspread.
[ترجمه گوگل]هیو در درهم تنیده ای از روتختی شمعدانی بیدار دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]هیو روی روتختی تخت خوابش دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A bedspread of the most exquisite, intaglio velvet was clutched round her shoulders.
[ترجمه گوگل]روتختی از نفیس‌ترین مخمل خاتم‌کاری دور شانه‌هایش چنگ زده بود
[ترجمه ترگمان]روتختی زیباترین و exquisite مخمل نما را روی شانه هایش انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A cover for a bed ; a bedspread.
[ترجمه گوگل]پوششی برای تخت؛ یک روتختی
[ترجمه ترگمان]یک پوشش برای تخت؛ روتختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The stand cloth, bedspread, pillowcase, blind, and lamp. . . etc. all want cooperativeness on the pattern style, hue.
[ترجمه گوگل]پارچه پایه، روتختی، روبالشی، کور و لامپ و غیره همه خواهان همکاری در سبک الگو، رنگ هستند
[ترجمه ترگمان]پارچه، روتختی، روبالشی، کور و … و غیره همه چیز به سبک الگو و رنگ و رنگ می خواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Could you wash my bedspread please? And could I have my curtains washed?
[ترجمه گوگل]میشه روتختی منو بشویید لطفا؟ و آیا می توانم پرده هایم را بشویم؟
[ترجمه ترگمان]میشه روتختی من رو بشوری؟ و می تونم پرده رو شسته باشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Could you wash my bedspread, please ?
[ترجمه گوگل]میشه روتختی منو بشویید لطفا؟
[ترجمه ترگمان]میشه روتختی من رو بشوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bedding & Garment Products : Bedcover, Bedspread, Bedsheet, Blanket, Comforter, Towels and all kind of socks Etc.
[ترجمه گوگل]محصولات ملافه و پوشاک: روتختی، روتختی، ملحفه، پتو، راحتی، حوله و انواع جوراب و غیره
[ترجمه ترگمان]محصولات Garment &:، bedcover، bedsheet، Blanket، comforter، towels و همه جور جوراب و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sorry about the coffee on your bedspread.
[ترجمه گوگل]بابت قهوه روی روتختی متاسفم
[ترجمه ترگمان] بابت قهوه روی روتختی - ت متاسفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چادر شب رختخواب (اسم)
bedspread

روپوش تختخواب (اسم)
bedspread, counterpane, coverlet

انگلیسی به انگلیسی

• covering for a bed (i.e. blanket or quilt)
a bedspread is a decorative cover which is put over a bed.

پیشنهاد کاربران

bedspread ( n ) ( bɛdsprɛd ) ( also bedcover, spread ) =an attractive cover put on top of all the sheets and covers on a bed
bedspread
bedspread ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: روتختی
تعریف: پارچه ای غالباً طرح دار که بر روی تخت میاندازند
روتختی

بپرس