bedside manner

جمله های نمونه

1. He has a lovely bedside manner.
[ترجمه گوگل]او رفتار دوست داشتنی در کنار تخت دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه روش خوب کنار تخت داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's a good doctor with a sympathetic bedside manner.
[ترجمه گوگل]او یک دکتر خوب با رفتاری دلسوز کنار تخت است
[ترجمه ترگمان]اون یه دکتر خوبه با یه جور کنار تخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His bedside manner was, in a word, menacing.
[ترجمه گوگل]حالت کنار تخت او در یک کلام، تهدیدآمیز بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش با حالتی تهدید آمیز و تهدید آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Putting on my best bedside manner, I went to the cheerful locals.
[ترجمه گوگل]با بهترین حالت کنار تختم به سراغ مردم محلی شاد رفتم
[ترجمه ترگمان]به بهترین حالت کنار تختخوابم می رفتم و به محلی شاد و شاد می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Webster is not big on bedside manner.
[ترجمه گوگل]وبستر در کنار تخت بزرگ نیست
[ترجمه ترگمان]وبستر روی تخت کنار تخت بزرگ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bedside Manner : Be healing a teammate as he achieves an achievement of his own.
[ترجمه گوگل]رفتار کنار تخت: در حالی که هم تیمی خود به دستاوردی می رسد، شفابخش باشید
[ترجمه ترگمان]شیوه Bedside: برای رسیدن به موفقیت خود هم تیمی خود را ترمیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And, as Dr. Rubinstein said, bedside manner is only one of many concerns.
[ترجمه گوگل]و همانطور که دکتر روبینشتاین گفت، نحوه کنار تخت تنها یکی از نگرانی‌هاست
[ترجمه ترگمان]و همانطور که دکتر رابین اشتین گفت روش کنار تخت یکی از نگرانی های بسیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new doctor has a good bedside manner.
[ترجمه گوگل]دکتر جدید رفتار خوبی در کنار تخت دارد
[ترجمه ترگمان]دکتر جدید رفتار خوبی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dr. Green has a good bedside manner.
[ترجمه گوگل]دکتر گرین رفتار خوبی در کنار تخت دارد
[ترجمه ترگمان]دکتر گرین رفتار خوبی داشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's very conscientious, it's just he doesn't have much of a bedside manner.
[ترجمه گوگل]او بسیار وظیفه شناس است، فقط رفتار زیادی در کنار تخت ندارد
[ترجمه ترگمان]او خیلی با وجدان است، فقط رفتارش با من سازگار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All of her patients agree that she has a good bedside manner.
[ترجمه گوگل]همه بیماران او موافق هستند که او رفتار خوبی در کنار تخت دارد
[ترجمه ترگمان] همه مریض هاش موافقت کردن که رفتار خوبی داشته باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Soon students may conduct mock physicals and be graded on bedside manner as part of medical licensing exams.
[ترجمه گوگل]به زودی دانش‌آموزان ممکن است تمرینات فیزیکی ساختگی انجام دهند و به عنوان بخشی از آزمون‌های صدور مجوز پزشکی در کنار تخت نمره‌دهی شوند
[ترجمه ترگمان]به زودی دانش آموزان انجام معاینات را انجام می دهند و به عنوان بخشی از امتحانات گواهی درمان به روش کنار تخت ارزیابی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• behavior or manners of a doctor with patients, doctor's approach and conduct with a patient
a doctor's bedside manner is the way in which he or she talks to a patient, and the extent to which this is friendly and reassuring.

پیشنهاد کاربران

طرز رفتار کنار تخت: ( اسم ) رفتار پزشک با مریض مخصوصاً مریضی که در بستر است.
The way in which a doctor or other person talks to somebody who is ill.
نحوه رفتار با بیمار توسط دکتر یا هر شخصی
طبق فرهنگ وبستر ( به طور کلی ) :
a person's manner in dealing with others
the kind and caring behaviour shown by doctors and nurses to people who are ill
the kind and caring way that doctors and nurses treat people who are ill
من الان متنی جلوی رومه که راجع به یه آدم معمولی داره حرف میزنه و هرجور که فکر میکنم، به زبان عامیانه، � مریض داری � بهش میخوره. حالا شاید در رابطه با متن شما هم به کار بیاد.
دوستان وقتی معنی واژه ای رو نمیتونید منتقل کنید چرا مخاطبان رو به اشتباه میندازید؟
bedside manner به معنی ۱ ) روش رفتاری که پزشک در برخورد با بیماران بکار میبره ( معمولا مثبت ولی منفی هم میتونه باشه با اضافه کردن صفاتی قبل از اون مث nice , awful )
...
[مشاهده متن کامل]

۲ ) نحوه برخورد پزشک در برخورد با بیماران تحت درمان که برای آروم کردن اونها بکار میبره ، اینم باز میتونه مثبت یا منفی باشه با اضافه کردن صفت قبل از این عبارت اسمی.
کلا یعنی رفتار بالینی پزشک نسبت به بیمار

روش های بالینی
روش هایی که دکتر برای مراقبت و درمان از بیمار به کار میبرد

بپرس