bedlamite

/ˈbedləˌmaɪt//ˈbedləmaɪt/

معنی: شخص دیوانه، ساکن تیمارستان
معانی دیگر: سر و صدا و درهم برهمی، محشر، غلغله، (با b بزرگ) نام یکی از دیوانه خانه های قدیم لندن (نام کامل آن: st. mary of bethlehem)، (قدیمی) بیمارستان روانی، (قدیمی) دیوانه

جمله های نمونه

1. This person, quite uncanny, is still a bedlamite, probably, is likewise the type of a contrive house.
[ترجمه گوگل]این شخص، کاملاً عجیب و غریب، هنوز هم یک تختخواب است، احتمالاً از نوع خانه های ساختگی است
[ترجمه ترگمان]این شخص، که کاملا غیرطبیعی است، هنوز یک bedlamite است، و شاید هم از این نوع a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mood is too happy, am I bedlamite?
[ترجمه گوگل]روحیه خیلی شاد است، آیا من بدلامیت هستم؟
[ترجمه ترگمان]حالم خیلی خوش است، مگر نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The 22 th soldier rules rules, the bedlamite can stop flight.
[ترجمه گوگل]قوانین سرباز بیست و دوم، بدلامیت می تواند پرواز را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]این سرباز ۲۲ قانون وضع می کند، the می توانند پرواز را متوقف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The doctor says : Every bedlamite also says he did not go mad .
[ترجمه گوگل]دکتر میگه : هر بدلامیت هم میگه دیوونه نشد
[ترجمه ترگمان]دکتر می گوید: همه bedlamite می گویند که دیوانه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gamma, the young interior design teacher of a cool love design, the gamma is a "bedlamite" in the eyes of many people, as mysterious as his name.
[ترجمه گوگل]گاما، معلم جوان طراحی داخلی یک طراحی عاشقانه باحال، گاما از نظر بسیاری از مردم یک "بدلمیت" است، به همان اندازه که نام او مرموز است
[ترجمه ترگمان]گاما، معلم طراحی داخلی جوان یک طراحی دوست داشتنی عاشقانه، گاما یک \"bedlamite\" در چشمان بسیاری از مردم، به نام او مرموز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Knows to lie disposed the bedlamite is above the horseback howl to shriek madly indiscriminately, is actually stupid dead!
[ترجمه گوگل]می‌داند که دروغ می‌گوید، تخت‌لامیت بالای زوزه‌ی اسب است تا دیوانه‌وار بی‌تفاوت فریاد بزند، در واقع مرده احمقانه است!
[ترجمه ترگمان]بر خود مسلط است که از پشت اسب زوزه بکشد و دیوانه وار جیغ بکشد و دیوانه وار جیغ بکشد و در حقیقت مرده باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Evade taxes is fool tax is bedlamite, only taxation plans just is wisdom person lift.
[ترجمه گوگل]فرار از مالیات احمقانه است مالیات بدلمیت است، فقط برنامه های مالیاتی فقط عاقل است
[ترجمه ترگمان]مالیات بر مالیات ناعادلانه است، مالیات بر پایه مالیات است، تنها طرح های مالیاتی تنها یک فرد عاقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am a bedlamite, you are a simpleton. So, we want attach.
[ترجمه گوگل]من یک بدلمیت هستم، شما یک آدم ساده لوح هستید بنابراین، ما می خواهیم پیوست کنیم
[ترجمه ترگمان]، من یه bedlamite تو یه احمقی خب، ما یکی رو می خوایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does abnormal, bedlamite have cerebra of neuropathic, discontinuity why to be distinguished?
[ترجمه گوگل]آیا بدلامیت غیرطبیعی دارای مغز ناپیوستگی عصبی است که چرا باید متمایز شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا غیر عادی، bedlamite ها از neuropathic، ناپیوستگی، و why چرا باید متمایز شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gao Xiao3 Qiang2:Know, originally you be the bedlamite which play circus.
[ترجمه گوگل]Gao Xiao3 Qiang2:بدانید، در اصل شما همان بدلامیت هستید که سیرک بازی می کنید
[ترجمه ترگمان]Gao Xiao۳ Qiang۲: می دانید، در اصل شما the هستید که سیرک بازی می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the novel skill, Bedlamite Diary brought about the transformation of narrative mode by the bedlamite 's image and the form of diary style.
[ترجمه گوگل]در مهارت رمان، Bedlamite Diary باعث دگرگونی حالت روایت توسط تصویر Bedlamite و شکل سبک خاطرات شد
[ترجمه ترگمان]در این مهارت جدید، یادداشت های روزانه شامل تبدیل مد روایت به وسیله تصویر bedlamite و شکل سبک diary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cruel bedlamite, who no afraid?
[ترجمه گوگل]بدلامیت بی رحم، چه کسی نمی ترسد؟
[ترجمه ترگمان]چقدر ظالمانه بود، چه کسی نمی ترسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mention mental disease normally, people is cosmopolitan think of bedlamite.
[ترجمه گوگل]بیماری روانی را به طور معمول ذکر کنید، مردم جهان وطنی هستند به تختلامیت فکر کنید
[ترجمه ترگمان]به طور معمول به بیماری ذهنی اشاره نکنید، مردم به فکر bedlamite هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Once carried on the back phrase Dian of I once saw old Yu with that Guangdong bedlamite .
[ترجمه گوگل]یک بار عبارت پشتی دیان از من یک بار یو پیر را با آن بدلامیت گوانگدونگ دیدم
[ترجمه ترگمان]یک بار به کلمه \"Dian\" (Dian of)اشاره کردم که قبلا \"یو\" را با آن bedlamite Guangdong دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Be in China, it is to have even do metropolis others regards the person of this kind of idea as bedlamite and be hit.
[ترجمه گوگل]در چین باشد، این است که حتی یک کلانشهر دیگران شخص این نوع ایده را بدلامیت تلقی کنند و ضربه بخورند
[ترجمه ترگمان]در چین باشید، این است که حتی بسیاری از مردم پایتخت این ایده را به عنوان bedlamite تلقی کنند و مورد هدف قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخص دیوانه (اسم)
bedlamite

ساکن تیمارستان (اسم)
bedlamite

انگلیسی به انگلیسی

• crazy, insane
lunatic, insane person

پیشنهاد کاربران

### ریشهٔ واژهٔ "Bedlam" ( بی نظمی و آشوب )
واژهٔ "Bedlam" ( تلفظ: /ˈbɛdləm/ ) در انگلیسی امروزی به معنای "آشوب، هرج ومرج، یا صحنه ای پر از سر و صدا و بی نظمی" است. این کلمه در واقع از نام یک مؤسسهٔ واقعی برای بیماران روانی در لندن گرفته شده که تاریخچهٔ جالبی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### ۱. منشأ: بیمارستان "Bethlehem" ( قرن ۱۴ میلادی )
- "Bedlam" شکل تحریف شدهٔ "Bethlehem" ( بیت لحم ) است.
- در سال ۱۲۴۷، یک صومعه - بیمارستان در لندن به نام "St. Mary of Bethlehem" تأسیس شد که ابتدا برای نگهداری از فقرا و زائران بود.
- از قرن ۱۴، این مکان تبدیل به تیمارستان ( بیمارستان روانی ) شد و به تدریج به خاطر شرایط وحشتناک و رفتارهای غیرانسانی با بیماران، شهرت یافت.
- - -
### ۲. تبدیل شدن به نماد "آشوب" ( قرن ۱۶–۱۸ میلادی )
- به دلیل فریادهای بیماران، زنجیرکردن آنها، و نمایش عمومیِ دیوانگان برای تفریح مردم، این مکان به نماد هرج ومرج تبدیل شد.
- توریست ها پول می دادند تا از بیماران دیدن کنند ( مثل یک سیرک وحشت ) !
- در ادبیات قرن ۱۶ و ۱۷ ( مثل آثار شکسپیر ) ، "Bedlam" به عنوان استعاره ای از جنون و آشوب استفاده شد.
- - -
### ۳. ورود به زبان عامیانه ( ۱۸۰۰م به بعد )
- کم کم "Bedlam" به هر محیط پرسر و صدا و شلوغ اطلاق شد.
- مثال های امروزی:
- "The classroom was absolute bedlam!" ( کلاس درس کاملاً مثل تیمارستان بود! )
- "After the game, the streets turned into bedlam. " ( پس از بازی، خیابان ها غرق آشوب شد. )
- - -
### ۴. تأثیر بر فرهنگ و ادبیات
- رمان ها و فیلم ها از این کلمه برای توصیف صحنه های دیوانه وار استفاده کرده اند.
- بازی ویدئویی "Batman: Arkham Asylum" نیز از این مفهوم الهام گرفته ( آسایشگاه آرکهام = Bedlam مدرن! ) .
1. English: After the concert, the streets were complete bedlam with fans cheering and honking cars.
Persian: بعد از کنسرت، خیابان ها پر از هرج و مرج بود با هوادارانی که تشویق می کردند و ماشین هایی که بوق می زدند.
2. English: The classroom turned into bedlam when the teacher left for a minute.
Persian: وقتی معلم برای یک دقیقه کلاس را ترک کرد، فضای کلاس تبدیل به آشوب شد.
3. English: Black Friday sales often result in bedlam at shopping malls.
Persian: حراجی های بلک فرایدی معمولاً منجر به همه گیر شدن شلوغی در مراکز خرید می شود.
4. English: The protest started peacefully but soon descended into bedlam.
Persian: اعتراضات به آرامی شروع شد، اما خیلی زود به هرج و مرج کشیده شد.
5. English: My house is bedlam every morning with kids rushing to school.
Persian: هر صبح خانهٔ من پر از آشوب است، چون بچه ها عجله دارند تا به مدرسه برسند.
6. English: The football stadium was bedlam after the last - minute winning goal.
Persian: استادیوم فوتبال بعد از گل پیروزی در آخرین لحظه، پر از سر و صدا و شادی شد.
7. English: Trying to organize the event without a plan led to total bedlam.
Persian: تلاش برای سازماندهی مراسم بدون برنامه ریزی، منجر به کامل بی نظمی شد.
8. English: The news of the celebrity’s arrival caused bedlam at the airport.
Persian: خبر رسیدن سلبریتی در فرودگاه همه گیر شدن شلوغی به وجود آورد.
9. English: The stock market crash created financial bedlam worldwide.
Persian: سقوط بازار سهام، آشوب مالی در سطح جهانی ایجاد کرد.
10. English: When the fire alarm went off, the office was in bedlam as everyone rushed out.
Persian: وقتی زنگ هشدار آتش سوزی به صدا درآمد، دفتر کار پر از آشوب شد و همه به بیرون هجوم آوردند.
- - -
### نکته:
- "Bedlam" معمولاً برای توصیف صحنه های بسیار شلوغ، پرسر و صدا، یا غیرقابل کنترل استفاده می شود.
- در فارسی، معادل های نزدیک شامل "هرج و مرج"، "آشوب"، "شلوغیِ غیرقابل کنترل" است.
chatgpt

بپرس