معنی: تیمارستان، دیوانهمعانی دیگر: (نادر) به طور جلف و زننده لباس پوشیدن یا تزیین کردن، سر و صدا و درهم برهمی، محشر، غلغله، (با b بزرگ) نام یکی از دیوانه خانه های قدیم لندن (نام کامل آن: st. mary of bethlehem)، (قدیمی) بیمارستان روانی، وابسته به دیوانه ها یا دیوانه خانه
• : تعریف: a situation or scene of confused disorder and uproar. • مترادف: chaos, pandemonium • متضاد: calm • مشابه: anarchy, clamor, confusion, disarray, disorder, furor, hubbub, jumble, madhouse, tumult, turmoil, zoo
- The peaceful demonstration turned into bedlam when shots were fired.
[ترجمه گوگل] تظاهرات مسالمتآمیز با شلیک گلولهها تبدیل به بلای جان شد [ترجمه ترگمان] هنگامی که گلوله شلیک شد، تظاهرات مسالمت آمیز تبدیل به تیمارستان شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was bedlam in the old dormitory when bats came flying out of the hall closet.
[ترجمه گوگل] در خوابگاه قدیمی خوابگاه بود که خفاش ها از کمد سالن بیرون آمدند [ترجمه ترگمان] وقتی که خفاش از کمد بیرون پرواز می کرد، چیز دیگری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. after his speech, the meeting became a bedlam
پس از نطق او در جلسه غوغا به پا شد.
2. What's happening in that room? It's bedlam in there.
[ترجمه گوگل]در آن اتاق چه خبر است؟ اونجا خوابه [ترجمه ترگمان]تو اون اتاق چه خبره؟ چیز دیگری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The crowd went absolutely mad. It was bedlam.
[ترجمه هادی] جمعیت کاملا دیوانه شده بود. غلغله بود.
|
[ترجمه گوگل]جمعیت کاملاً دیوانه شدند بدلم بود [ترجمه ترگمان]جمعیت مطلقا دیوانه شدند چیز دیگری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was bedlam at the football ground after the match was suspended.
[ترجمه Mehran Yarmahmoudi] وقتی که مسابقه به حالت تعلیق در آمد، در زمین مسابقه غلغله ای به پا شد.
|
[ترجمه گوگل]پس از تعلیق مسابقه، در زمین فوتبال بیصدا بود [ترجمه ترگمان]بعد از مسابقه، داد و مرج در زمین فوتبال رخ داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When the bomb exploded, there was bedlam.
[ترجمه گوگل]وقتی بمب منفجر شد، لامپ بود [ترجمه ترگمان]وقتی بمب منفجر شد، داد و بیدادها وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The classroom erupted into bedlam whenever Miss Simpson left for longer than a minute.
[ترجمه گوگل]هر زمان که خانم سیمپسون بیش از یک دقیقه آنجا را ترک میکرد، کلاس درس به شدت فرو میرفت [ترجمه ترگمان]هر وقت که دوشیزه سیمپسون بیش از یک دقیقه از کلاس بیرون می رفت، کلاس می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That innocence was not the natural state, bedlam was.
[ترجمه گوگل]آن بی گناهی حالت طبیعی نبود، بلدم بود [ترجمه ترگمان]چیزی که سادگی و سادگی بود، چیز دیگری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. All around me the bedlam continued but I was looking inward.
[ترجمه گوگل]دور تا دورم چراغ خواب ادامه داشت اما من به درون نگاه می کردم [ترجمه ترگمان]چیز دیگری در اطرافم موج می زد، اما من به داخل نگاه می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And she was off into her bedlam of mythology once more.
[ترجمه گوگل]و او یک بار دیگر به چراغ اسطوره خود رفت [ترجمه ترگمان]و یک بار دیگر در تیمارستان او گم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bedlam in no way flustered Boxer Sullivan.
[ترجمه گوگل]چراغ تخت به هیچ وجه باکسر سالیوان را متلاطم نکرد [ترجمه ترگمان]داد و بیدادها در هیچ وجه flustered سالیوان نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If you want to find a bedlam, that's the market.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید تختخوابی پیدا کنید، آن بازار است [ترجمه ترگمان]اگر بخواهی چیز دیگری پیدا کنی، این بازار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So I think you'll see, you know, less bedlam, more characters.
[ترجمه گوگل]بنابراین، فکر میکنم، میدانید، کمتر بدلم، شخصیتهای بیشتری خواهید دید [ترجمه ترگمان]خوب، می دانید، من فکر می کنم که شما می دانید، کم تر چیز دیگری می شود، شخصیت دیگری هم هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was bedlam at our house on the morning of the wedding.
[ترجمه گوگل]صبح روز عروسی در خانه ما بدلم بود [ترجمه ترگمان]در خانه ما، صبح روز عروسی، چیز دیگری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. M : Operation Bedlam is DEAD! Do you understand, 007?
[ترجمه گوگل]M: عملیات Bedlam مرده است! فهمیدی 007؟ [ترجمه ترگمان]M: است! متوجه شدی، ۰۰۷؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تیمارستان (اسم)
asylum, madhouse, booby hatch, bedlam, bughouse
دیوانه (اسم)
loco, bedlam, madcap, berserker, berserk
انگلیسی به انگلیسی
• uproar; havoc, confusion; insane asylum, madhouse if you say that a place or situation is bedlam, you mean that it is very noisy and disorderly.
پیشنهاد کاربران
### ریشهٔ واژهٔ "Bedlam" ( بی نظمی و آشوب ) واژهٔ "Bedlam" ( تلفظ: /ˈbɛdləm/ ) در انگلیسی امروزی به معنای "آشوب، هرج ومرج، یا صحنه ای پر از سر و صدا و بی نظمی" است. این کلمه در واقع از نام یک مؤسسهٔ واقعی برای بیماران روانی در لندن گرفته شده که تاریخچهٔ جالبی دارد. ... [مشاهده متن کامل]
- - - ### ۱. منشأ: بیمارستان "Bethlehem" ( قرن ۱۴ میلادی ) - "Bedlam" شکل تحریف شدهٔ "Bethlehem" ( بیت لحم ) است. - در سال ۱۲۴۷، یک صومعه - بیمارستان در لندن به نام "St. Mary of Bethlehem" تأسیس شد که ابتدا برای نگهداری از فقرا و زائران بود. - از قرن ۱۴، این مکان تبدیل به تیمارستان ( بیمارستان روانی ) شد و به تدریج به خاطر شرایط وحشتناک و رفتارهای غیرانسانی با بیماران، شهرت یافت. - - - ### ۲. تبدیل شدن به نماد "آشوب" ( قرن ۱۶–۱۸ میلادی ) - به دلیل فریادهای بیماران، زنجیرکردن آنها، و نمایش عمومیِ دیوانگان برای تفریح مردم، این مکان به نماد هرج ومرج تبدیل شد. - توریست ها پول می دادند تا از بیماران دیدن کنند ( مثل یک سیرک وحشت ) ! - در ادبیات قرن ۱۶ و ۱۷ ( مثل آثار شکسپیر ) ، "Bedlam" به عنوان استعاره ای از جنون و آشوب استفاده شد. - - - ### ۳. ورود به زبان عامیانه ( ۱۸۰۰م به بعد ) - کم کم "Bedlam" به هر محیط پرسر و صدا و شلوغ اطلاق شد. - مثال های امروزی: - "The classroom was absolute bedlam!" ( کلاس درس کاملاً مثل تیمارستان بود! ) - "After the game, the streets turned into bedlam. " ( پس از بازی، خیابان ها غرق آشوب شد. ) - - - ### ۴. تأثیر بر فرهنگ و ادبیات - رمان ها و فیلم ها از این کلمه برای توصیف صحنه های دیوانه وار استفاده کرده اند. - بازی ویدئویی "Batman: Arkham Asylum" نیز از این مفهوم الهام گرفته ( آسایشگاه آرکهام = Bedlam مدرن! ) . 1. English: After the concert, the streets were complete bedlam with fans cheering and honking cars. Persian: بعد از کنسرت، خیابان ها پر از هرج و مرج بود با هوادارانی که تشویق می کردند و ماشین هایی که بوق می زدند. 2. English: The classroom turned into bedlam when the teacher left for a minute. Persian: وقتی معلم برای یک دقیقه کلاس را ترک کرد، فضای کلاس تبدیل به آشوب شد. 3. English: Black Friday sales often result in bedlam at shopping malls. Persian: حراجی های بلک فرایدی معمولاً منجر به همه گیر شدن شلوغی در مراکز خرید می شود. 4. English: The protest started peacefully but soon descended into bedlam. Persian: اعتراضات به آرامی شروع شد، اما خیلی زود به هرج و مرج کشیده شد. 5. English: My house is bedlam every morning with kids rushing to school. Persian: هر صبح خانهٔ من پر از آشوب است، چون بچه ها عجله دارند تا به مدرسه برسند. 6. English: The football stadium was bedlam after the last - minute winning goal. Persian: استادیوم فوتبال بعد از گل پیروزی در آخرین لحظه، پر از سر و صدا و شادی شد. 7. English: Trying to organize the event without a plan led to total bedlam. Persian: تلاش برای سازماندهی مراسم بدون برنامه ریزی، منجر به کامل بی نظمی شد. 8. English: The news of the celebrity’s arrival caused bedlam at the airport. Persian: خبر رسیدن سلبریتی در فرودگاه همه گیر شدن شلوغی به وجود آورد. 9. English: The stock market crash created financial bedlam worldwide. Persian: سقوط بازار سهام، آشوب مالی در سطح جهانی ایجاد کرد. 10. English: When the fire alarm went off, the office was in bedlam as everyone rushed out. Persian: وقتی زنگ هشدار آتش سوزی به صدا درآمد، دفتر کار پر از آشوب شد و همه به بیرون هجوم آوردند. - - - ### نکته: - "Bedlam" معمولاً برای توصیف صحنه های بسیار شلوغ، پرسر و صدا، یا غیرقابل کنترل استفاده می شود. - در فارسی، معادل های نزدیک شامل "هرج و مرج"، "آشوب"، "شلوغیِ غیرقابل کنترل" است. chatgpt
✍ توضیح: A state of chaos or confusion, often noisy and disorderly 📢🗣 🔍 مترادف: Pandemonium ✅ مثال: The streets were in bedlam after the team won the championship.