bedizen

/bɪˈdaɪzən//bɪˈdaɪzn/

معنی: از روی جلفی اراستن، زرق و برق دار کردن
معانی دیگر: (چشم ها و دید) تار کردن، تاریک کردن، مبهم کردن، (نادر) به طور جلف و زننده لباس پوشیدن یا تزیین کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bedizens, bedizening, bedizened
مشتقات: bedizenment (n.)
• : تعریف: to dress or decorate in a flashy, garish fashion.
مشابه: trick

- Even the walls of the bathroom were bedizened with red velvet, faux fur, and rhinestones.
[ترجمه گوگل] حتی دیوارهای حمام با مخمل قرمز، خز مصنوعی و بدلیجات پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان] حتی دیواره ای حمام با مخمل قرمز و faux و rhinestones rhinestones داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She bedizened herself with cheap jewels.
[ترجمه گوگل]او خودش را با جواهرات ارزان می‌خواباند
[ترجمه ترگمان]خودش را با جواهرات ارزان قیمتی جمع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To in fine clothes and ornaments; bedizen.
[ترجمه گوگل]به در لباس های زیبا و زیور آلات; بسترن
[ترجمه ترگمان]لباس های زیبا و زیور آلات و زیور آلات و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why your mother bedizen you in this strange fashion?
[ترجمه گوگل]چرا مادرت شما را به این شکل عجیب و غریب می بندد؟
[ترجمه ترگمان]چرا مادرت با این روش عجیب و غریب به تو خیانت کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prithee, young one, who art thou, and what has ailed thy mother to bedizen thee in this strange fashion?
[ترجمه گوگل]ای جوان، تو کی هستی، و چه چیزی باعث شده مادرت به این شکل عجیب تو را در بستر بستری کند؟
[ترجمه ترگمان]ای جوان، ای جوان، تو کیستی، و مادرت چه دردی دارد که تو را به این شکل عجیب و غریب به تو bedizen؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prithee, young one, who art thou ailed thy mother to bedizen thee in this strange fashion?
[ترجمه گوگل]ای جوان، تو کی هستی که مادرت را به این شکل عجیب وغریب بستری کردی؟
[ترجمه ترگمان]ای جوان، ای جوان، مادر تو که تو را در این وضع عجیب و غریب به چه دردی می برد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dizen : To deck out in fine clothes and ornaments; bedizen.
[ترجمه گوگل]Dizen : پوشیدن عرشه در لباس های زیبا و زیور آلات بسترن
[ترجمه ترگمان]روی عرشه کشتی با جامه های زیبا و زیور آلات و زیور آلات و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از روی جلفی اراستن (فعل)
bedizen

زرق و برق دار کردن (فعل)
bedizen

انگلیسی به انگلیسی

• decorate in a cheap showy manner; dress gaudily and in poor taste

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To dress in a showy or vulgar way 💍
🔍 مترادف: Adorn
✅ مثال: She bedizened herself with gaudy jewelry for the party.

بپرس