1. Adversity acquaints men with strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]ناملایمات مردان را با همنوعان عجیب و غریب آشنا می کند
[ترجمه ترگمان] Adversity acquaints \"با\" bedfellows \"عجیب\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Poverty acquaints men with strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]فقر مردان را با همنوعان عجیب و غریب آشنا می کند
[ترجمه ترگمان]فقر مردم را به طور غریبی تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Misery acquaints men with strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]بدبختی مردان را با همنوعان عجیب و غریب آشنا می کند
[ترجمه ترگمان]میزری acquaints، مردان را به کاری عجیب و غریبی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Misery makes strange bedfellows.
5. Adversity makes strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]ناملایمات همسفران عجیبی می سازد
[ترجمه ترگمان] Adversity \"رابطه عجیبی ایجاد میکنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Poverty makes strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]فقر هم تختی های عجیبی می سازد
[ترجمه ترگمان]فقر bedfellows عجیب را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The priest and the politician made strange/odd/unlikely bedfellows in their campaign for peace.
[ترجمه گوگل]کشیش و سیاستمدار در کمپین خود برای صلح، همراهان عجیب و غریب/عجیب/ بعید ساختند
[ترجمه ترگمان]کشیش و سیاست مدار در مبارزه خود برای صلح عجیب \/ عجیب \/ غیر محتمل دست به دست هم دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sex and death are strange bedfellows.
9. Rugby and art seem strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]راگبی و هنر همنوعان عجیبی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]راگبی و هنر bedfellows عجیب به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some say the Duke has a new bedfellow - a southern lady.
[ترجمه گوگل]برخی می گویند که دوک یک همراه جدید دارد - یک خانم جنوبی
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند دوک بس تر جدیدی دارد - یک خانم جنوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But external threats can make for improbable subdivision bedfellows.
[ترجمه گوگل]اما تهدیدهای خارجی میتوانند برای همتایان فرعی غیرمحتمل ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]اما تهدیدهای خارجی می توانند به هم کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rumours say he's co-operating with some strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]شایعات می گویند که او با چند همراه عجیب و غریب همکاری می کند
[ترجمه ترگمان]شایعات حاکی از آن است که او با یک bedfellows عجیب هم کاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The case made strange political bedfellows.
[ترجمه گوگل]این پرونده باعث شد تا یاران سیاسی عجیبی بسازند
[ترجمه ترگمان]این پرونده ماجراهای عجیب سیاسی را به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Strange bedfellows Adversity - or is it perversity? - certainly makes strange bedfellows.
[ترجمه گوگل]بدبختی یاران عجیب و غریب - یا انحراف است؟ - مطمئناً همسفران عجیبی می سازد
[ترجمه ترگمان]چه چیز عجیبی است؟ به طور قطع ارتباط عجیب و غریب برقرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید