bedeck

/bəˈdek//bɪˈdek/

معنی: اراستن، ارایش کردن، زینت دادن
معانی دیگر: بید (یزدان شناس و مورخ انگلیسی ملقب به: the venerable bede)، آذین کردن، تزیین کردن، آراستن، adorn : ارایش کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bedecks, bedecking, bedecked
• : تعریف: to dress or decorate in a showy way; adorn extravagantly.
مشابه: apparel, trick

- They bedecked their Christmas tree with gold ribbons and strings of sparkling beads.
[ترجمه گوگل] آنها درخت کریسمس خود را با روبان های طلایی و رشته هایی از مهره های درخشان تزئین کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها درخت کریسمس خود را با نوارهای طلایی و رشته های درخشان تزئین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The square was bedecked with flags and flowers.
[ترجمه گوگل]میدان مزین به پرچم و گل بود
[ترجمه ترگمان]میدان را با پرچم های و گل تزیین کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The entrance hall was bedecked with trees and tropical plants.
[ترجمه گوگل]راهروی ورودی با درختان و گیاهان گرمسیری تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی پر از درخت و گیاهان استوایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The palace was bedecked with flags.
[ترجمه گوگل]کاخ مزین به پرچم بود
[ترجمه ترگمان]آن وقت کاخ غرق در پرچم های بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The duchess bedeck herself with jewel.
[ترجمه گوگل]دوشس خودش را با جواهر می پوشاند
[ترجمه ترگمان]دوشس خود را با جواهر نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cars were all bedecked with flowers for the wedding ceremony.
[ترجمه گوگل]همه ماشین ها برای مراسم عروسی با گل تزئین شده بودند
[ترجمه ترگمان]همه جا پر از گل بود و گل ها برای جشن عروسی غرق شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hall was bedecked with flowers.
[ترجمه گوگل]سالن پر از گل بود
[ترجمه ترگمان]سرسرا پر از گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The girl was bedecked with silk and jewels.
[ترجمه گوگل]دختر با ابریشم و جواهرات تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]آن دختر با جواهرات و جواهرات آراسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hall was bedecked with flags and flowers for the wedding ceremony.
[ترجمه گوگل]تالار برای مراسم عروسی با پرچم و گل تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]سرسرا با پرچم های و گل تزیین شده بود که مراسم عروسی برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The heroes and models were bedecked with medals.
[ترجمه گوگل]قهرمانان و مدل ها با مدال مزین شده بودند
[ترجمه ترگمان]قهرمانان و مدل ها با مدال های گوناگون تزئین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Emperor rode on a finely bedecked mule led by six pages, and was concealed behind red curtains carried on poles.
[ترجمه گوگل]امپراطور سوار بر قاطری با گچبری ظریف که شش صفحه آن را هدایت می کرد، پشت پرده های قرمزی که روی میله ها حمل می شد، پنهان بود
[ترجمه ترگمان]امپراطور بر قاطری بارکش نشسته بود که شش صفحه آن را هدایت می کرد و پشت پرده های سرخ رنگ پنهان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ballroom was bedecked with flowers for the reception.
[ترجمه گوگل]سالن رقص برای پذیرایی با گل تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]تالار پذیرایی در آن بود که برای پذیرایی گل ها پر از گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Walsh, bedecked with new suit and executive glasses, had pitched in with his usual aggressive style.
[ترجمه گوگل]والش که با کت و شلوار جدید و عینک اجرایی تزئین شده بود، با سبک تهاجمی همیشگی خود وارد صحنه شده بود
[ترجمه ترگمان]والش، که با کت و شلوار نو و عینک اجرایی آراسته بود، با سبک aggressive همیشگی اش آن را کنار زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lichen-crusted walls bedecked with city grime capture my attention time and time again.
[ترجمه گوگل]دیوارهای پوشیده از گلسنگ که با خاک شهر پوشیده شده اند بارها و بارها توجه من را به خود جلب می کنند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای پوشیده از گل و لای پوشیده شده با دوده شهر، زمان و بار توجه مرا جلب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اراستن (فعل)
range, blazon, habit, trim, adorn, decorate, primp, illustrate, apparel, groom, titivate, attire, bedeck, prettify, smarten, bedight, ornament, grace, brave, arrange, fettle, line, equip, array, rank, tidy, perk, deck, inlay, prim, clothe, endue, embroider, prune, stud, indue

ارایش کردن (فعل)
adorn, embellish, attire, bedeck, manicure

زینت دادن (فعل)
trim, adorn, embellish, bedeck, overset

انگلیسی به انگلیسی

• adorn, decorate, ornament (as with jewels)
if a place is bedecked with things, those things are arranged all over it in a pretty, decorative way.

پیشنهاد کاربران

بپرس