1. bedding
1- بسترش،چینه بندی،لایه بندی،چین مان 2- لوازم تختخواب (مانند ملافه و پتو و غیره)،رختخواب
2. i spread the bedding
رختخواب را پهن کردم.
3. The farmers are bedding up for planting seedlings.
[ترجمه گوگل]کشاورزان در حال بسترسازی برای کاشت نهال هستند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان برای کاشت نهال بس تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This is the right weather for bedding out these roses.
[ترجمه گوگل]این آب و هوا برای قرار دادن این گل رز مناسب است
[ترجمه ترگمان]این آب و هوای مناسب برای رخت خواب این گل ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They are bedding out the tomatoes.
[ترجمه گوگل]آنها گوجه فرنگی ها را می ریزند
[ترجمه ترگمان]آن ها bedding را از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I put some fresh bedding on the bed.
[ترجمه گوگل]مقداری ملافه تازه روی تخت گذاشتم
[ترجمه ترگمان] من یه رختخواب تازه روی تخت گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A textile mill developed natural fibres for special bedding to promote Kim's longevity.
[ترجمه گوگل]یک کارخانه نساجی برای افزایش طول عمر کیم، الیاف طبیعی را برای بسترهای ویژه تولید کرد
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه نساجی الیاف طبیعی برای بس تر ویژه ای برای ارتقا طول عمر کیم ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The dragonfly is splendidly preserved on the flat bedding plane of a limestone.
[ترجمه گوگل]سنجاقک به طرز فوق العاده ای بر روی صفحه تخت تخت سنگ آهک حفظ شده است
[ترجمه ترگمان]سنجاقک در صفحه تخت خوابی از سنگ آهک به خوبی حفظ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Plant out bedding plants, hanging baskets and window boxes now.
[ترجمه گوگل]اکنون گیاهان بستر، سبدهای آویزان و جعبه های پنجره را بکارید
[ترجمه ترگمان]گیاهان را با سبدهای آویخته، سبدهای آویزان و جعبه پنجره ها را حاضر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sometimes they made weapons for themselves by bedding razor-blades in potatoes.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات با قرار دادن تیغ در سیب زمینی برای خود اسلحه درست می کردند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها برای خودشان، با استفاده از تیغ تخت خواب، برای خود سلاح درست می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I also kept their clothes and bedding clean, combed and braided their hair, served them their meals.
[ترجمه گوگل]لباسها و ملافههایشان را هم تمیز نگه میداشتم، موهایشان را شانه میکردم و بافته میکردم، غذایشان را برایشان سرو میکردم
[ترجمه ترگمان]همچنین لباس ها و لباس هایش را تمیز نگاه داشتم، موهای آن ها را شانه زده و به آن ها غذا می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bed blaze: A quantity of bedding was destroyed when a bed caught fire in a house in Mulgrave Road, Norton.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی تخت: در اثر آتش گرفتن تختخواب در خانه ای در جاده مولگریو، نورتون، مقداری از ملافه از بین رفت
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی تخت خواب: یک مقدار تخت خواب وقتی که یک تخت خواب در خانه ای در خیابان Mulgrave، نورتون به آتش کشیده شد، تخریب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Changing the straw bedding for wood shavings will help, also dampened hay and hard feed.
[ترجمه گوگل]تغییر بستر کاه برای تراشه های چوب کمک خواهد کرد، همچنین یونجه مرطوب و خوراک سخت
[ترجمه ترگمان]تغییر بس تر کاه برای تراشه های چوب کمک خواهد کرد و همچنین علوفه خشک و علوفه سخت را نیز از بین خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Watching a badger move bedding can be very amusing.
[ترجمه گوگل]تماشای یک گورکن که رختخواب را حرکت می دهد می تواند بسیار سرگرم کننده باشد
[ترجمه ترگمان]تماشای یک تخت خواب به یک گورکن می تواند بسیار سرگرم کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید