bedclothes

/ˈbedkloʊðz//ˈbedkləʊðz/

(نادر) اتاق خواب، وسایل تختخواب (ملافه و پتو وغیره)، رخت خواب، لوازم رختخواب مثل ملافه و لحاف و پتو، ملافه، جامه خواب، لحاف، متکا

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: bedcoverings such as blankets and sheets.

جمله های نمونه

1. First the curtains took fire and then the bedclothes.
[ترجمه گوگل]ابتدا پرده ها آتش گرفتند و سپس ملافه ها
[ترجمه ترگمان]ابتدا پرده ها و بعد ملحفه را برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bedclothes were draped over a sofa.
[ترجمه گوگل]روتختی روی مبل کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]لحاف را روی نیمکتی انداخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your bedclothes are all tangled up.
[ترجمه گوگل]ملحفه های شما همه در هم پیچیده است
[ترجمه ترگمان] ملافه هات خیلی پیچیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I changed the bedclothes after I had slept in them for a week.
[ترجمه گوگل]من بعد از یک هفته خوابیدن رختخواب ها را عوض کردم
[ترجمه ترگمان]من ملافه را پس از اینکه یک هفته در آن ها خوابیده بودم عوض کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She pulled the bedclothes up over her head.
[ترجمه گوگل]ملافه را بالای سرش کشید
[ترجمه ترگمان]ملافه را روی سرش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He snuggled down under the bedclothes.
[ترجمه گوگل]زیر رختخواب خفه شد
[ترجمه ترگمان]زیر ملحفه جا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bedclothes were tumbled as though the bed had been slept in.
[ترجمه گوگل]روتختی به گونه ای ریخته شد که انگار تخت خوابیده است
[ترجمه ترگمان]لحاف چنان به هم ریخته بود که گوئی بس تر خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The baby is picking at the bedclothes.
[ترجمه گوگل]بچه در حال چیدن رختخواب است
[ترجمه ترگمان] بچه داره ملافه هاشو جمع می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He threw back the bedclothes and jumped out of bed.
[ترجمه گوگل]ملافه رو انداخت عقب و از تخت پرید
[ترجمه ترگمان]ملافه را کنار زد و از رختخواب بیرون پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The child burrowed under the bedclothes.
[ترجمه گوگل]کودک زیر رختخواب فرو رفت
[ترجمه ترگمان]بچه زیر ملحفه فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She crept in beside him under the bedclothes.
[ترجمه گوگل]زیر رختخواب کنارش خزید
[ترجمه ترگمان]زیر ملحفه به درون خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Make a pot of soup or wash bedclothes.
[ترجمه گوگل]یک قابلمه سوپ درست کنید یا رختخواب را بشویید
[ترجمه ترگمان]یک ظرف سوپ یا bedclothes درست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leave bedclothes clean and tidy and remove soiled linen.
[ترجمه گوگل]روتختی را تمیز و مرتب بگذارید و ملحفه های کثیف را بردارید
[ترجمه ترگمان]ملحفه را تمیز و مرتب کنید و پیراهن کهنه را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bedclothes, books, clothes, implements, and even dried sausages were being stuffed into chests and wicker trunks.
[ترجمه گوگل]رختخواب، کتاب، لباس، وسایل و حتی سوسیس‌های خشک شده را در صندوقچه‌ها و تنه‌های حصیری فرو می‌کردند
[ترجمه ترگمان]bedclothes، کتاب ها، وسایل، ابزار و حتی سوسیس خشک در صندوق و صندوق حصیری دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bed coverings (as in sheets, blankets and pillowcases)
bedclothes are the sheets and covers which you put over you when you get into bed.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : وسایل خواب ، وسایل رختخواب یا تختخواب
اکسسوری اتاق خواب
لباس خواب

بپرس