the practice of spending many hours in bed during the day, often with snacks or an electronic device, as a voluntary retreat from activity or stress. ( Dictionary. Com ) گذراندن ساعات زیاد در رختخواب در طول روز، اغلب با تنقلات یا یک وسیله الکترونیکی، به بهانه ی دوری داوطلبانه از فعالیت یا استرس.
... [مشاهده متن کامل]
1. Example 1: 👇
Escaping the chaos of everyday life, I sought refuge in the serenity of bed rotting.
با فرار از هرج و مرج زندگی روزمره، به آرامشِ گذران وقت در بستر پناه بردم.
Example 2: 👇
On lazy Sundays, bed rotting becomes an art form as I immerse myself in movies and delicious treats.
در یکشنبه های تنبل، وقتی در فیلم ها و خوراکی های خوشمزه غوطه ور می شوم، پناه بردن به گذران وقت در تختخواب ( بستر ) به یک هنر تبدیل می شود.