becalmed

/bɪˈkɑːm//biˈkɑːm/

(verb transitive) (دریانوردی) از پیشرفت بازداشتن (دراثر فقدان باد)، ارام کردن، تسلی دادن

جمله های نمونه

1. we were becalmed for five days
پنج روز (در دریا) متوقف ماندیم.

2. The doctor becalmed the agitated patient.
[ترجمه گوگل]دکتر بیمار پریشان را آرام کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر که از وضع بیمار آرام گرفته بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Stock Market was becalmed yesterday as dealers waited for company results.
[ترجمه گوگل]بازار سهام دیروز در حالی که دلالان منتظر نتایج شرکت بودند، آرام شد
[ترجمه ترگمان]بازار بورس دیروز به عنوان فروشندگان منتظر نتایج شرکت راکد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We were becalmed off Dungeness for several hours.
[ترجمه گوگل]چند ساعتی ما را از دانجنس بیدار کردند
[ترجمه ترگمان]برای چند ساعت توقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My stomach got worse when the schooner was becalmed.
[ترجمه گوگل]وقتی اسکون آرام شد معده ام بدتر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی کشتی آرام آرام آرام گرفت، معده ام بدتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Too much assimilation and one is becalmed in the doldrums and no progress is possible at all.
[ترجمه گوگل]همگون سازی بیش از حد و آدم در رکود آرام می گیرد و اصلاً امکان پیشرفت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]ادغام بسیار زیاد و یکی از آن ها در doldrums راکد است و هیچ پیشرفتی امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Solti's reading veers between being becalmed and frenzied, with little feeling for an overview of the vast score.
[ترجمه گوگل]خواندن سولتی بین آرام شدن و دیوانه شدن تغییر می‌کند، با کمی احساس برای یک مرور کلی از امتیاز وسیع
[ترجمه ترگمان]کتاب خواندن Solti بین آرام و دیوانه وار، با احساس کمی برای یک مرور کلی از این امتیاز وسیع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was the becalmed middle of a Sunday afternoon.
[ترجمه گوگل]اواسط یک بعدازظهر یکشنبه آرام آرام بود
[ترجمه ترگمان]در وسط یک بعدازظهر یکشنبه ای آفتابی و آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A ship becalmed in the Doldrums, near the equator, need only carry auxiliary sails made of reflecting material.
[ترجمه گوگل]کشتی‌هایی که در دالدرومز، نزدیک خط استوا، آرام می‌شوند، فقط باید بادبان‌های کمکی از مواد بازتابنده حمل کنند
[ترجمه ترگمان]کشتی becalmed در the، نزدیک خط استوا، تنها نیاز دارد تا بادبان های کمکی از مواد منعکس کننده داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I too was becalmed, though the Sirens were inaudible.
[ترجمه گوگل]من هم آرام شدم، اگرچه صدای آژیرها قابل شنیدن نبود
[ترجمه ترگمان]من هم آرام گرفته بودم، هر چند صدای Sirens شنیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was becalmed a whole week north of the island.
[ترجمه گوگل]او یک هفته تمام در شمال جزیره بیدار شد
[ترجمه ترگمان]یک هفته تمام در شمال جزیره ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The grassland stretches evenly before you, like a becalmed sea.
[ترجمه گوگل]علفزار به طور مساوی جلوی تو امتداد دارد، مثل دریای خیس
[ترجمه ترگمان]چمن زار، در مقابل شما، مانند دریای آرام و آرام، در مقابل شما گسترده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ship was becalmed for two weeks.
[ترجمه گوگل]کشتی به مدت دو هفته خاموش شد
[ترجمه ترگمان]دو هفته بود که کشتی آرام گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sky was heavy with becalmed banks of grey cloud, behind which sidled a watery sun.
[ترجمه گوگل]آسمان سنگین بود از ابرهای خاکستری که پشت آن ها خورشیدی پرآب دیده می شد
[ترجمه ترگمان]آسمان از ساحل آرام و آرام ابره ای خاکستری پوشیده شده بود که در پس آن آفتاب watery دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not moving, unable to move because of a lack of wind (of a ship)

پیشنهاد کاربران

بپرس