beautify

/ˈbjuːtəˌfaɪ//ˈbjuːtɪfaɪ/

معنی: زیبا کردن، ارایش دادن، قشنگ شدن
معانی دیگر: زیبا کردن یا شدن، زیبیدن، مزین کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: beautifies, beautifying, beautified
مشتقات: beautification (n.)
• : تعریف: to make beautiful.
متضاد: deface, disfigure, mar, uglify
مشابه: grace, pretty

جمله های نمونه

1. trees and flowers beautify streets
درخت و گل خیابان ها را زیبا می کند.

2. The City Council has a manifold plan to beautify the city.
[ترجمه گوگل]شورای شهر برای زیباسازی شهر برنامه چندگانه ای دارد
[ترجمه ترگمان]شورای شهر یک برنامه چند جانبه برای زیباسازی شهر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We should spare no effort to beautify our environment.
[ترجمه گوگل]برای زیباسازی محیط خود از هیچ تلاشی دریغ نکنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از هیچ تلاشی برای زیباسازی محیط خود استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Planting flowers along the boulevards will help to beautify the town.
[ترجمه گوگل]کاشت گل در کنار بلوارها به زیباسازی شهر کمک می کند
[ترجمه ترگمان]کاشتن گل در امتداد بلوار به زیباسازی شهر کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Claire worked to beautify the garden.
[ترجمه گوگل]کلر برای زیباسازی باغ کار کرد
[ترجمه ترگمان] کلر \"برای beautify باغ کار می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Locals welcome any efforts to beautify the neighborhood.
[ترجمه گوگل]مردم محلی از هرگونه تلاش برای زیباسازی محله استقبال می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی از هر تلاشی برای زیباسازی این محله استقبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What you can improve and beautify is the mind.
[ترجمه گوگل]چیزی که می توانید بهبود بخشید و زیبا کنید ذهن است
[ترجمه ترگمان]چیزی که شما می توانید اصلاح کنید و زیباسازی ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "Immigrants tend to beautify and mystify a lot of things in their home countries, " he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: «مهاجران تمایل دارند بسیاری از چیزها را در کشور خود زیبا و رمزآلود کنند
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" مهاجران تمایل به زیباسازی و mystify چیزهای بسیاری در کشورهای خود دارند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without reaching it, you beautify and mythicize it in your imagination.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه به آن برسید، آن را در خیال خود زیبا و اسطوره سازی می کنید
[ترجمه ترگمان]بدون آن که به آن برسی، imagination را زیباتر و mythicize کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If he is free, he can beautify the courtyard.
[ترجمه گوگل]اگر آزاد باشد می تواند حیاط را زیبا کند
[ترجمه ترگمان]اگر آزاد باشد، می تواند حیاط را زیباتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should spare no efforts to beautify our environment.
[ترجمه گوگل]برای زیباسازی محیط خود از هیچ تلاشی دریغ نکنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از هیچ تلاشی برای زیباسازی محیط خود استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ingredients List: Deep ocean algae, sea salt, beautify - body essence and almond oil.
[ترجمه گوگل]لیست مواد تشکیل دهنده: جلبک های اعماق اقیانوس، نمک دریا، زیبایی - اسانس بدن و روغن بادام
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: جلبک دریایی: جلبک دریایی، نمک دریایی، جوهر بدن و روغن بادام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If he is free, he will beautify the courtyard next Sunday.
[ترجمه گوگل]اگر آزاد باشد یکشنبه آینده حیاط را زیبا می کند
[ترجمه ترگمان]اگر آزاد باشد، یکشنبه آینده حیاط را زیبا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Finally Suddenly Bollywood beautify will be viewed far more seen seriously by Hollywood one than ever.
[ترجمه گوگل]در نهایت زیباسازی ناگهانی بالیوود بسیار بیشتر از همیشه توسط هالیوود دیده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، زیبا سازی بالیوود نسبت به همیشه بیشتر از همیشه توسط هالیوود به نظر خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیبا کردن (فعل)
adorn, beautify, embellish, smarten up, groom, titivate

ارایش دادن (فعل)
adorn, decorate, beautify, embellish, garnish, lard, plume, purfle

قشنگ شدن (فعل)
beautify

انگلیسی به انگلیسی

• prettify, adorn, embellish, ornament, enhance
if you beautify something, you make it look more beautiful.

پیشنهاد کاربران

۱. آراستن. تزیین کرن. زیبا ساختن ۲. خوشگل کردن
مثال:
The gardener was eager to utilize different flowers and blend them in order to beautify the border.
باغبان علاقه مند به استفاده کردن از گلهای مختلف و مخلوط کردن آنها به منظور زیبا سازی حاشیه ها بود.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅️ فعل ( verb ) : beautify
✅️ اسم ( noun ) : beauty
✅️ صفت ( adjective ) : beautiful
✅️ قید ( adverb ) : beautifully
زیبا کردن
new mayor decided to beautify the city by beautiful sculptures
beautify فعل
beautifulصفت

بپرس