1. four beats to a measure
آهنگ چهار ضربی
2. he beats on the table with his fists
با مشت بر میز می زند.
3. it beats me
نمی فهمم
4. what beats me is where they get the money from
آنچه سردر نمی آورم این است که پول از کجا می آورند.
5. this beats that into a cocked hat
(انگلیس - خودمانی) این از آن خیلی بهتر است
6. her pulse beats fast
نبض او تند می زند.
7. his heart beats fast
قلب او تند می زند.