beats

جمله های نمونه

1. four beats to a measure
آهنگ چهار ضربی

2. he beats on the table with his fists
با مشت بر میز می زند.

3. it beats me
نمی فهمم

4. what beats me is where they get the money from
آنچه سردر نمی آورم این است که پول از کجا می آورند.

5. this beats that into a cocked hat
(انگلیس - خودمانی) این از آن خیلی بهتر است

6. her pulse beats fast
نبض او تند می زند.

7. his heart beats fast
قلب او تند می زند.

تخصصی

[برق و الکترونیک] نتهای ضربان نتهایی که عموما در بسامدهای شنیداری به اندازه کافی پایین تولید می شوند.
[ریاضیات] ضربان

پیشنهاد کاربران

مغلوب کردن
شکست دادن یا مغلوب کردن
شکست ها
محورهای فیلمنامه
conquer
پیروزی
Soft non - verbal music is suitable for the spirit of both
Our hearts beat with love from afar
موسیقی ملائم بی کلام ، مناسب با روحیه هر دو یکی می باشد
قلب هامون از فاصله های دور هم به عشق هم میتپند
چشمان شما ، عشق را قلب و جان من سرا کرد
چشمان شما ، من را به عشق فرو میبرد
[مترادف]
pulsation: ارتعاشات، لرزش، نوسان، تموج، امواج
امواج: در علوم گوناگون بکار میرود و بحرکات موجی و ارتعاشات و تموجات و اضطربات اشیاء گوناگون اطلاق میشود مانند امواج الکتریکی ، امواج رادیویی ، امواج مغناطیسی و غیره.
When you exercise your heart beats faster 💗💗💕💕
ضربان زدن
نام کمپانی هدفون
زارپ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس