beat up

/bit ʌp//biːt ʌp/

(خودمانی) 1- کتک زدن 2- اذیت کردن، (امریکا - خودمانی) قراضه، کهنه، لکنته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) in poor or damaged condition because of age or hard use; in disrepair; shabby.
مشابه: old, run-down, shabby

- a beat-up old truck
[ترجمه گوگل] یک کامیون قدیمی ضرب و شتم
[ترجمه ترگمان] یه کامیون قدیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Beat up the eggs before you add the flour.
[ترجمه مالک] تخم مرغ ها را قبل از افزودن آرد هم بزنید.
|
[ترجمه گوگل]قبل از اضافه کردن آرد تخم مرغ ها را با همزن بزنید
[ترجمه ترگمان]قبل از این که آرد را اضافه کنید، تخم مرغ را بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He beat up on my brother's kid one time.
[ترجمه گوگل]او یک بار بچه برادرم را کتک زد
[ترجمه ترگمان] یه بار به بچه برادرم ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some violent men beat up their sons, until the boys are strong enough to hit back.
[ترجمه گوگل]برخی از مردان خشن پسران خود را کتک می زنند، تا زمانی که پسران آنقدر قوی می شوند که بتوانند پاسخ دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردان خشن پسران خود را کتک می زنند تا اینکه پسرها به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند به آن ها ضربه بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ship beat up to windward.
[ترجمه گوگل]کشتی به سمت باد کوبید
[ترجمه ترگمان]کشتی به طرف باد می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The manager went out to beat up custom for the company.
[ترجمه گوگل]مدیر بیرون رفت تا سفارشی را برای شرکت مورد ضرب و شتم قرار دهد
[ترجمه ترگمان]مدیر برای شرکت در شرکت بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Of course it's not OK to beat up on your wife.
[ترجمه گوگل]البته کتک زدن همسرت درست نیست
[ترجمه ترگمان]البته اشکالی ندارد که زنت را کتک بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He beat up on her bad.
[ترجمه گوگل]او را بد کتک زد
[ترجمه ترگمان] اون بدجوری کتکش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We beat up for soldiers.
[ترجمه گوگل]ما برای سربازان کتک زدیم
[ترجمه ترگمان]ما به خاطر سربازها زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He beat up her quarters yesterday.
[ترجمه گوگل]دیروز او را کتک زد
[ترجمه ترگمان]دیروز او را کتک زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our people beat up through many difficulties.
[ترجمه گوگل]مردم ما در بسیاری از مشکلات شکست خوردند
[ترجمه ترگمان]مردم ما با مشکلات زیادی سر و کار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They remorselessly beat up anyone they suspected of supporting the opposition.
[ترجمه گوگل]آنها با وجدان هر کسی را که مظنون به حمایت از مخالفان بودند، کتک زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به هر کسی که مظنون به حمایت از مخالفان بود، دست زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We beat up the enemy's quarters last night.
[ترجمه گوگل]دیشب محله های دشمن را زدیم
[ترجمه ترگمان]دیشب خانه دشمن را شکست دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He could not beat up against her.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست او را کتک بزند
[ترجمه ترگمان]نمی توانست بر او غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beat up the egg in this wine.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ را در این شراب بزنید
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ رو تو این شراب شکست بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Let me take a rest(sentence dictionary), I'm all beat up.
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید استراحت کنم (فرهنگ جمله ها)، من همش کتک خورده ام
[ترجمه ترگمان]بگذارید کمی استراحت کنم (فرهنگ لغت را)، من همه آن ها را شکست می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] دفتین زدن

انگلیسی به انگلیسی

• give a beating to, hit repeatedly, pound
a beat-up car, piece of equipment, or other object is old, battered, and in bad condition; an informal word.

پیشنهاد کاربران

- داغان
This phrase refers to something that is in a state of disrepair or has been heavily used and shows signs of wear and tear. It can be used to describe both physical objects and people.
چیزی که در حال خراب شدن است یا به مقدار زیاد مورد استفاده قرار گرفته و آثار فرسودگی در آن دیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

می توان از آن برای توصیف اشیاء فیزیکی و افراد استفاده کرد.
مثال؛
His car is so beat up, it’s barely running.
A person might say, “I got into a fight and ended up beat up. ”
Another might comment, “The old guitar is beat up, but it still plays beautifully. ”

( نساجی ) دفتین زدن
hit or kick sb hard, many times
احساس گناه کردن
سرزنش کردن
Don't beat yourself up
خودتو سرزنش نکن
beat up and down:
to run first one way and then another.
بالا و پایین کردن
مثال:
the three man were beating up and down from the highest point to the water's edge.

فرو کوفتن
در امریکن به معنای ضعیف کشی هم میشه ( کتک زدن کسی که ازت کوچیک تر یا ضعیف تره )
بعضی از مردان خشن پسران خود کتک می زنند تا زمانی که آنها بزرگ شوند و آنها ( پدرشان ) را کتک بزنند ( عوضش رو دربیاورند )
I got beat up کتک خوردم و اشاره به بد جور کتک خوردن داره که اصلاحا میگیم شل و پل شدن
چند بار و محکم کتک زدن
Beat up:
( خودمونی ) زدن و شل و پل کردن
Macmillan:👇👇👇👇
( Informal ) to hurt someone by hitting or kicking them many times.
Eg: They threatened to beat me up if I didn’t give them my wallet.
اون منو تهدید کرد که اگه بهشون کیف پولم رو ندم میزنه منو شل و پلم میکنه.
ضرب و شتم، زدن، کتک زدن، برنده شدن
کتک خوردن
سرزنش کردن، انتقاد کردن
شل و پل شدن😂
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس