beat into shape

پیشنهاد کاربران

مترادف whip into shape
وقتی بخوایم کسی یا چیزی را برای بهتر شدن، با زور و اعمال فشار تغییر بدیم و بهبود ببخشیم. مثال:
A better teacher would have whipped him into shape.
توی یه فیلم "با کتک درستش کردن" ترجمه اش کرده بود که به نظرم بعضی جاها میتونه معنی بامزه و نزدیکی به مفهومش داشته باشه.

بپرس