beat feet
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
در رفتن / زود رفتن / فرار کردن / جیم زدن / پا به فرار گذاشتن
🔸 تعریف ها:
1. ( عامیانه – غیررسمی ) : ترک سریع یک مکان، معمولاً برای فرار یا اجتناب از دردسر مثال: The kids beat feet when they saw the principal. بچه ها وقتی مدیر رو دیدن، پا به فرار گذاشتن.
... [مشاهده متن کامل]
2. ( طنزآمیز – محاوره ای ) : رفتن با عجله، انگار که پاها دارن ضرب می زنن مثال: We better beat feet before the storm hits. بهتره زود بزنیم به چاک قبل از اینکه طوفان برسه.
🔸 مترادف ها:
run away – take off – scram – flee – hightail it – make tracks
در رفتن / زود رفتن / فرار کردن / جیم زدن / پا به فرار گذاشتن
🔸 تعریف ها:
1. ( عامیانه – غیررسمی ) : ترک سریع یک مکان، معمولاً برای فرار یا اجتناب از دردسر مثال: The kids beat feet when they saw the principal. بچه ها وقتی مدیر رو دیدن، پا به فرار گذاشتن.
... [مشاهده متن کامل]
2. ( طنزآمیز – محاوره ای ) : رفتن با عجله، انگار که پاها دارن ضرب می زنن مثال: We better beat feet before the storm hits. بهتره زود بزنیم به چاک قبل از اینکه طوفان برسه.
🔸 مترادف ها: