• : تعریف: to intentionally avoid the central matter or point. • مترادف: beat around the bush
- I asked you a simple question, so stop beating about the bush.
[ترجمه رضا صفری] من از شما یک سوال ساده پرسیدم پس راست بگو ( موضوع اصلی رو پنهان نکن )
|
[ترجمه Ss] من یه سوال ساده ازت پرسیدم پس حاشیه رفتن رو تموم کن
|
[ترجمه گوگل] من از شما یک سوال ساده پرسیدم، پس دست از کتک زدن در مورد بوته بردارید [ترجمه ترگمان] ازت یه سوال ساده پرسیدم پس انقدر در مورد بوته کتک نزن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Instead of answering my question he began to beat about the bush.
[ترجمه Alma] بجای جواب دادن به سوالات من شروع به پیچوندن کرد ( موضوع رو مخفی کرد )
|
[ترجمه گوگل]به جای پاسخ دادن به سوال من، او شروع به ضرب و شتم در مورد بوته کرد [ترجمه ترگمان]به جای جواب دادن به سوال من شروع به تپیدن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He beat about the bush without coming to the point.
[ترجمه فریبا] اون بدون اینکه بره سر اصل مطلب، همش طفره میرفت.
|
[ترجمه گوگل]او بدون اینکه سر اصل مطلب بیاید در اطراف بوش کتک زد [ترجمه ترگمان]او بدون اینکه به اصل مطلب برسد، به اطراف بیشه ضربه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. No need to beat about the bush sweetie.
[ترجمه فریبا] لازم نیس طفره بری عزیزم
|
[ترجمه گوگل]نیازی به ضرب و شتم در مورد بوش عزیزم [ترجمه ترگمان]لازم نیست در مورد بوته زاری بزنی، عزیزم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I am not a person to beat about the bush.
[ترجمه گوگل]من آدمی نیستم که بخواهم در مورد بوته حرف بزنم [ترجمه ترگمان]من آدمی نیستم که در مورد بوته کتک بزنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Eliot did not beat about the bush.
[ترجمه گوگل]الیوت در مورد بوش نمی زد [ترجمه ترگمان]الیوت در مورد بوته کتک نزده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't beat about the bush.
[ترجمه گوگل]در مورد بوش کتک نزنید [ترجمه ترگمان]در مورد بوته کتک نخورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't beat about the bush any more! Come straight to the point!
[ترجمه گوگل]بیش از این در مورد بوش کتک نزنید! مستقیم بیا سر اصل مطلب! [ترجمه ترگمان]دیگر از این بوته سر در نیار! مستقیم برو سر اصل مطلب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Get to the point. Don't beat about the bush.
[ترجمه گوگل]برو سر اصل مطلب در مورد بوش کتک نزنید [ترجمه ترگمان]برو سر اصل مطلب در مورد بوته کتک نخورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Look here, Lily, let's don't beat about the bush.
[ترجمه گوگل]اینجا را ببین، لیلی، بیایید در مورد بوش کتک نزنیم [ترجمه ترگمان]اینجا رو نگاه کن، لی لی، بیا در مورد بوته کتک نزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He beat about the bush for half an hour without coming to the point.
[ترجمه گوگل]نیم ساعت بدون اینکه سر اصل مطلب بیاید حدود بوش را زد [ترجمه ترگمان]نیم ساعت بدون اینکه به اصل مطلب برسد، حدود یک ساعت در جنگل زد و خورد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He likes to speak candidly and not beat about the bush.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد صریح صحبت کند و در مورد بوته کتک نزند [ترجمه ترگمان]دوست دارد رک و راست حرف بزند و در مورد بوته کتک نزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Speak frankly and don't beat about the bush.
[ترجمه گوگل]صریح صحبت کنید و در مورد بوش کتک نزنید [ترجمه ترگمان]رک و پوست کنده حرف بزن و در مورد بوته دست نزن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Please get to the point. Don't beat about the bush.
[ترجمه گوگل]لطفا سر اصل مطلب بروید در مورد بوش کتک نزنید [ترجمه ترگمان] خواهش می کنم برو سر اصل مطلب در مورد بوته کتک نخورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You might come straight to the point. Don't beat about the bush.
[ترجمه گوگل]ممکن است مستقیماً سر اصل مطلب بیایید در مورد بوش کتک نزنید [ترجمه ترگمان] ممکنه مستقیم بیای سر اصل مطلب در مورد بوته کتک نخورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• tell something in a round-about manner, talk around a subject without getting to the main point
پیشنهاد کاربران
طفره رفتن حاشیه رفتن ( به صورت منفی ) رفتن سر اصل مطلب.