1. Appointees interviewed repeated a familiar theme: They all loved their jobs but are beating a retreat without regret.
[ترجمه گوگل]منصوبان مصاحبه شده یک موضوع آشنا را تکرار کردند: همه آنها شغل خود را دوست داشتند اما بدون پشیمانی عقب نشینی می کنند
[ترجمه ترگمان]Appointees با یک موضوع آشنا تکرار شد: همه آن ها شغل خود را دوست داشتند اما بدون احساس تاسف عقب نشینی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Appointees با یک موضوع آشنا تکرار شد: همه آن ها شغل خود را دوست داشتند اما بدون احساس تاسف عقب نشینی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Then Xiao Wu beat a retreat.
[ترجمه گوگل]سپس شیائو وو یک عقب نشینی را شکست داد
[ترجمه ترگمان] بعدش \"xiao وو\" عقب نشینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بعدش \"xiao وو\" عقب نشینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The emptiness in my mind refused to beat a retreat.
[ترجمه گوگل]پوچی ذهنم از شکست دادن عقب نشینی امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]خالی بودن ذهن من از کتک زدن خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خالی بودن ذهن من از کتک زدن خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Donot beat a retreat immediately after you should make another attempt to hit it.
[ترجمه گوگل]بلافاصله بعد از اینکه یک عقب نشینی را شکست دهید، باید تلاش دیگری برای ضربه زدن به آن انجام دهید
[ترجمه ترگمان]Donot بلافاصله پس از اینکه شما باید تلاش دیگری برای ضربه زدن به آن انجام دهید، عقب نشینی را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Donot بلافاصله پس از اینکه شما باید تلاش دیگری برای ضربه زدن به آن انجام دهید، عقب نشینی را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The government beat a retreat, canceling the announced rises in food prices.
[ترجمه گوگل]دولت عقب نشینی کرد و افزایش های اعلام شده در قیمت مواد غذایی را لغو کرد
[ترجمه ترگمان]دولت عقب نشینی، لغو افزایش اعلام شده در قیمت مواد غذایی را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت عقب نشینی، لغو افزایش اعلام شده در قیمت مواد غذایی را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our beat a retreat back to the sofa as if chased by enemy soldiers.
[ترجمه گوگل]ما توانستیم به سمت مبل عقب نشینی کنیم که انگار توسط سربازان دشمن تعقیب شده بودیم
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی ما به سوی کاناپه مثل اینکه سربازان دشمن را تعقیب می کند، عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی ما به سوی کاناپه مثل اینکه سربازان دشمن را تعقیب می کند، عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There appeared an emergency in front. We must beat a retreat immediately.
[ترجمه گوگل]یک اورژانس در مقابل ظاهر شد ما باید فوراً عقب نشینی را شکست دهیم
[ترجمه ترگمان]در جبهه، یک موقعیت اضطراری پیش آمده بود باید فورا عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در جبهه، یک موقعیت اضطراری پیش آمده بود باید فورا عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Objects and fantasy are then used not as a means of venturing out, but to beat a retreat.
[ترجمه گوگل]پس از آن اشیاء و فانتزی نه به عنوان وسیله ای برای بیرون رفتن، بلکه برای شکست دادن عقب نشینی استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس اشیا و فانتزی به عنوان وسیله ای برای بیرون رفتن به کار می روند، بلکه برای شکست دادن به آن استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس اشیا و فانتزی به عنوان وسیله ای برای بیرون رفتن به کار می روند، بلکه برای شکست دادن به آن استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. With the increase in homework, is beginning to feel powerless and times to beat a retreat.
[ترجمه گوگل]با افزایش تکالیف، شروع به احساس ناتوانی و زمان برای شکست دادن عقب نشینی می کند
[ترجمه ترگمان]با افزایش تکالیف، شروع به احساس ناتوانی و زمان برای شکست دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با افزایش تکالیف، شروع به احساس ناتوانی و زمان برای شکست دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید