beast of burden

/ˈbiːstəvˈbɝːdən//biːstəvˈbɜːdən/

چارپای باربر، حیوان باری، مال، حیوان باربری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an animal such as a donkey or ox used esp. for heavy work or carrying loads.

جمله های نمونه

1. The donkey is the beast of burden, and windmills, originally used for grinding maize, abound.
[ترجمه گوگل]الاغ حیوان باری است و آسیاب‌های بادی که در اصل برای آسیاب ذرت استفاده می‌شد، فراوانند
[ترجمه ترگمان]الاغ حیوان بارکش است و آسیاب بادی که در اصل برای آسیاب کردن ذرت بکار می رود فراوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A wolf killed and ate his beast of burden.
[ترجمه گوگل]گرگ حیوان بارکش را کشت و خورد
[ترجمه ترگمان]یک گرگ کشته شد و beast را خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In fact, they would finally be reduced to the level of docile beasts of burden.
[ترجمه گوگل]در واقع، آنها در نهایت به سطح جانوران باری مطیع تنزل خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آن ها سرانجام به سطح شتره ای رام و مطیع بار خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These human beasts of burden also wore heavy leg-irons chained to thick steel bands clamped around their waists.
[ترجمه گوگل]این جانوران باربر انسان نیز آهن های پای سنگینی می بستند که به نوارهای فولادی ضخیم به دور کمرشان بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]این حیوانات بارکش از بار سنگین زنجیر شده بودند - irons که به دسته های کلفت فولادی چسبیده شده بودند که دور کمر آن ها قفل شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Will development ever again be the beast of burden pulling the region out of economic malady?
[ترجمه گوگل]آیا توسعه دوباره بار سنگینی خواهد بود که منطقه را از بیماری اقتصادی خارج می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا تحول بار دیگر آن حیوان باری است که منطقه را از مشکلات اقتصادی به بیرون می کشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The horse is a beast of burden.
[ترجمه گوگل]اسب یک حیوان باری است
[ترجمه ترگمان]اسب یک حیوان بارکش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The beast of burden is very tame.
[ترجمه گوگل]حیوان باری بسیار رام است
[ترجمه ترگمان]جانور بار بسیار رام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The camel is a beast of burden.
[ترجمه گوگل]شتر حیوان باری است
[ترجمه ترگمان]شتر بارکش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One beast of burden is not enough to pull the cart. Get another one.
[ترجمه گوگل]یک حیوان باری برای کشیدن گاری کافی نیست یکی دیگه بگیر
[ترجمه ترگمان]یک حیوان بارکش برای کشیدن گاری کافی نیست یکی دیگه بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ox is the beast of burden.
[ترجمه گوگل]گاو حیوان باری است
[ترجمه ترگمان]گاو بار سنگینی است که بر دوش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They used him like a beast of burden.
[ترجمه گوگل]از او مانند یک حیوان باری استفاده کردند
[ترجمه ترگمان] اونا از اون مثل یه حیوون خونگی استفاده کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A mere child, he had to work like a beast of burden.
[ترجمه گوگل]او که یک کودک ساده بود، مجبور بود مانند یک حیوان باری کار کند
[ترجمه ترگمان]فقط یک بچه بود، باید مثل یک حیوان بارکش کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A domesticated South American ruminant mammal(Lama glama) related to the camel, raised for its soft, fleecy wool and used as a beast of burden.
[ترجمه گوگل]یک پستاندار نشخوارکننده اهلی آمریکای جنوبی (Lama glama) مربوط به شتر است که به دلیل پشم نرم و پشمالو بزرگ شده و به عنوان حیوان باربر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک پستاندار وحشی آمریکای جنوبی (لاما glama)در ارتباط با شتر، برای نرم کردن پشم fleecy که به عنوان حیوان بارکش استفاده می شد، بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ox or cattle used to pull heavy loads

پیشنهاد کاربران

حیوان بارکش
# The donkey is a beast of burden
# The beast of burden is very tame
# They used him like a beast of burden
چهارپای بارکش، جانور بارکش

بپرس