beardless

/ˈbɪədləs//ˈbɪədləs/

آدم نیرومند یا سرشناسی را در محل قدرت خودش مورد حمله یا مخالفت و غیره قرار دادن، بی ریش، ریش تراشیده، جوان، به سن بلوغ نرسیده، ناازموده، ساده لوح

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of beard.
متضاد: bearded

جمله های نمونه

1. Rest be blanked, " said Hal, with his beardless lips; and Mercedes said, "Oh! " in pain and sorrow at the oath.
[ترجمه گوگل]هال با لب‌های بی‌ریشش گفت: «آه! «در درد و غم سوگند
[ترجمه ترگمان]هال با لبان تراشیده خود گفت: گور پدر، گور پدر و مرس ده گفت: آه! در درد و اندوه در پیمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. " complete equivalent, the netizen is beardless switch input method but one-time input " sina.
[ترجمه گوگل]"معادل کامل، نتایزن روش ورودی سوئیچ بدون ریش است اما ورودی یکباره" sina
[ترجمه ترگمان]به طور کامل، the روش ورودی سوییچ کردن بدون ریش است، بلکه یک ورودی با زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beardless any foil and adornment, lie silently here, shed have diarrhoea to wear silently the brilliance of bright.
[ترجمه گوگل]بی ریش هر فویل و زینت، دراز بی صدا اینجا، ریختن اسهال به پوشیدن بی صدا درخشش روشن
[ترجمه ترگمان]در گوشه و کنار، در گوشه و کنار، در گوشه و کنار، در گوشه و کنار، در سکوت و سکون، از اسهال استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ma Xiaodong expresses, close pay bilateral all beardless any charge, still support much home bank big T 0 is carried now.
[ترجمه گوگل]ما Xiaodong بیان می کند، نزدیک پرداخت دو طرفه همه بی ریش هر گونه اتهام، هنوز هم پشتیبانی بسیاری از خانه بانک بزرگ T 0 در حال حاضر انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مادر Xiaodong اظهار می دارد که در پایان هر گونه اتهامی به تمام bilateral دست به عمل خواهد زد، اما هنوز از مقدار زیادی از بانک خانه پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the remote controller is used, beardless alignment uses a target, can not have point to remote control.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از کنترل از راه دور استفاده می شود، تراز بدون ریش از یک هدف استفاده می کند، نمی تواند نقطه به کنترل از راه دور داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کنترل کننده از راه دور مورد استفاده قرار می گیرد، alignment beardless از هدفی استفاده می کند و نمی تواند به کنترل از راه دور اشاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sufi holy men from India to Turkey sought to find Allah by gazing upon the beauty of beardless youths.
[ترجمه گوگل]مردان مقدس صوفی از هند تا ترکیه با خیره شدن به زیبایی جوانان بی ریش به دنبال یافتن خدا بودند
[ترجمه ترگمان]مردان مقدس صوفی از هند تا ترکیه، با خیره شدن به زیبایی جوانان کوسه، به دنبال یافتن خدا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The main effect that children house grows to the child is beardless already and wordy.
[ترجمه گوگل]تأثیر اصلی که خانه کودکان برای کودک ایجاد می کند، بی ریش بودن و پر حرفی است
[ترجمه ترگمان]تاثیر اصلی این است که کودکان در حال رشد به سمت کودک رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To medium and small businesses, add close with the importance that cut down expense be beardless doubt.
[ترجمه گوگل]به کسب‌وکارهای متوسط ​​و کوچک، به اهمیت کاهش هزینه‌ها بی‌تردید نزدیک شوید
[ترجمه ترگمان]برای کسب و کاره ای کوچک و متوسط، باید با اهمیت قطع رابطه بدون شک و تردید باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Ancient Greece, pederasty a same-sex relationship between an older man, known as the erastes, and a beardless boy, the paidika became a cultural ideal.
[ترجمه گوگل]در یونان باستان، پدراستی یک رابطه همجنس‌گرایانه بین یک مرد مسن‌تر، معروف به ارستس، و یک پسر بی‌ریش، پدیکا به یک ایده‌آل فرهنگی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در یونان باستان، رابطه جنسی مشابهی بین یک مرد مسن به نام \"erastes\" و یک پسر بدون ریش به صورت یک ایده آل فرهنگی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Right now, if make a half basement into muti_function conference sitting room, that although you and friend chat again to one's heart's contently, beardless also concern.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، اگر نیمی از زیرزمین را به اتاق نشیمن کنفرانس muti_function تبدیل کنید، اگر چه شما و دوستتان دوباره با دل خوش صحبت می کنید، اما بی ریش هم نگران است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، اگر نیم زیرزمین را در اتاق نشیمن قرار دهید، اگر چه شما و دوست دوباره با هم چت کنید، این کار باعث نگرانی شما نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To the toilet that uses for all guests, its area is beardless very big, want to be able to accommodate face basin only, sit lavatory with device of a shower but.
[ترجمه گوگل]به توالتی که برای همه میهمانان استفاده می شود، مساحت آن بی ریش بسیار بزرگ است، می خواهید فقط حوضچه صورت را در خود جای دهد، دستشویی نشستن با دستگاه دوش اما
[ترجمه ترگمان]برای دستشویی که برای همه میهمانان مورد استفاده قرار می گیرد، منطقه آن کوسه بسیار بزرگ است و می خواهد تنها با یک دوش آب در توالت بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The food of boil mix up, ground Sunday run is deferent like beardless another appearance, the efficiency that clears after have dinner and equipment eat, eat rises greatly.
[ترجمه گوگل]غذای جوشانده مخلوط کردن، دویدن یکشنبه آسیاب شده مانند بی ریش ظاهری متفاوت است، بازدهی که پس از صرف شام و غذا خوردن، غذا خوردن از بین می‌رود، بسیار افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این مواد غذایی با هم مخلوط می شوند و دویدن در روز یکشنبه به شکل دیگری شبیه به کوسه دیگر است، بازده آن بعد از غذا خوردن و غذا خوردن بسیار زیاد است و به شدت افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tumnus: Why I'm a faun! And What are you? You must be some beardless dwarf?
[ترجمه گوگل]Tumnus: چرا من یک فن هستم! و تو چی هستی؟ شما باید یک کوتوله بی ریش باشید؟
[ترجمه ترگمان]چرا من یک فان هستم و تو چی هستی؟ تو باید یه کوتوله کوسه beardless باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My hands are as delicate as those of a young woman, and I was beardless, as we used to say in that time, the years of the sixteenth century.
[ترجمه گوگل]دستان من مانند دستان یک زن جوان ظریف است و همانطور که در آن زمان، سال های قرن شانزدهم می گفتیم، بی ریش بودم
[ترجمه ترگمان]دست های من به اندازه یک زن جوان ظریف است، و من از ریش beardless، چنانکه سابقا در آن زمان، یعنی سال های قرن شانزدهم، سخن می گفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lacking a beard

پیشنهاد کاربران

ساده رخ. [ دَ / دِ رُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) امرد. بی ریش. ساده. ساده روی. ساده زنخ. ساده زنخدان. ساده شکر. ساده نمک :
ساده رخ نزد آنکه خویشش نیست
شب چرا میرود چو ریشش نیست.
اوحدی.

بپرس