bear out


تایید کردن، به ثبوت رساندن

جمله های نمونه

1. The colour will bear out soon.
[ترجمه گوگل]رنگش به زودی مشخص میشه
[ترجمه ترگمان]رنگ به زودی باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The other witnesses will bear me out / bear out what I say.
[ترجمه گوگل]شاهدان دیگر مرا محاکمه می‌کنند / آنچه را که می‌گویم تأیید می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بقیه شاهدها هم تحمل می کنند که من چه می گویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The other witnesses will bear out what I say.
[ترجمه پژمان زارعی] بقیه شاهدین آنچه من میگم رو تایید می کنند
|
[ترجمه گوگل]شاهدان دیگر آنچه را که من می گویم تایید خواهند کرد
[ترجمه ترگمان] بقیه شاهدین چیزی که من میگم رو تحمل میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hope you will bear out what I tell him.
[ترجمه گوگل]امیدوارم آنچه را که به او می گویم تحمل کنید
[ترجمه ترگمان]امیدوارم چیزی که به او می گویم را تحمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. John will bear out what I say.
[ترجمه گوگل]جان آنچه را که من می گویم تحمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]جان چیزی را که من می گویم تحمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does the rest of the story bear out this view?
[ترجمه گوگل]آیا بقیه داستان این دیدگاه را تایید می کند؟
[ترجمه ترگمان]بقیه داستان این منظره رو تحمل میکنن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Close examination fails to bear out the argument.
[ترجمه گوگل]بررسی دقیق نمی تواند استدلال را اثبات کند
[ترجمه ترگمان]معاینه نزدیک نمی تواند استدلال را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As historical materials, the two biographies bear out the fact that Pearl Buck was an American descendant, having an American cultural background.
[ترجمه گوگل]به عنوان مطالب تاریخی، این دو بیوگرافی این واقعیت را نشان می دهد که پرل باک یک نوادگان آمریکایی بود و دارای پیشینه فرهنگی آمریکایی بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به مطالب تاریخی، این دو زندگینامه این واقعیت را تحمل می کنند که پرل باک از نوادگان آمریکایی بود و دارای سابقه فرهنگی آمریکایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They lured the bear out of its den.
[ترجمه گوگل]آنها خرس را از لانه اش بیرون آوردند
[ترجمه ترگمان]اونا خرس رو از لونه شون بیرون آوردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm afraid that the results bear out my earlier suspicions.
[ترجمه گوگل]من می ترسم که نتایج، سوء ظن قبلی من را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه نتایج سو ظن پیشین مرا برطرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These clues seem to bear out my earliest suspicion.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این سرنخ ها اولین شک من را تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این سرنخ ها از اولین سو ظن من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But has it? Close examination fails to bear out the argument.
[ترجمه گوگل]اما دارد؟ بررسی دقیق نمی تواند استدلال را اثبات کند
[ترجمه ترگمان]اما آیا این طور است؟ معاینه نزدیک نمی تواند استدلال را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Unhappily the facts do not wholly bear out the theory.
[ترجمه گوگل]متأسفانه حقایق کاملاً این نظریه را تأیید نمی کنند
[ترجمه ترگمان]بدبختانه واقعیات این نظریه را به کلی از خود بروز نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• show to be true, prove correct

پیشنهاد کاربران

To bear out something means to support or confirm its truth or validity. It is often used when evidence or facts align with a statement or claim, providing confirmation.
حمایت یا تأیید کردن صحت یا اعتبار چیزی.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب زمانی استفاده می شود که شواهد یا حقایق با یک گزاره یا ادعا همسو و تأیید می کنند.
مثال؛
For instance, data from a study might bear out a hypothesis or theory.
In a debate, one side might present evidence to bear out their argument.
A person might say, “The results of the experiment bear out what we expected. ”

بر درستی چیزی صِحّه گذاشتن
Confirm
Support
تایید کردن، حمایت کردن
بیرون آمدن
تایید کردن
● در واقع ادعا، داستان یا عقیده ای را مورد قبول دانستن
تصدیق کردن
حمایت کردن

بپرس