bear off

جمله های نمونه

1. The clever girl bore off the first prize.
[ترجمه گوگل]دختر باهوش جایزه اول را از دست داد
[ترجمه ترگمان]دختر باهوش اولین جایزه را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When they reached there,the ship had borne off.
[ترجمه گوگل]وقتی به آنجا رسیدند، کشتی پرواز کرده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به آنجا رسیدند کشتی غرق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We are bearing off the car.
[ترجمه گوگل]ما در حال عقب نشینی ماشین هستیم
[ترجمه ترگمان] ما داریم از ماشین خارج میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She can bear off the blow.
[ترجمه گوگل]او می تواند ضربه را تحمل کند
[ترجمه ترگمان] اون می تونه ضربه رو تحمل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He bore off the first prize in the men's singles.
[ترجمه گوگل]او جایزه اول انفرادی مردان را از آن خود کرد
[ترجمه ترگمان]اولین جایزه انفرادی مردان را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The raiders bore off many of the local women and children.
[ترجمه گوگل]مهاجمان بسیاری از زنان و کودکان محلی را به دنیا آوردند
[ترجمه ترگمان]مهاجمان بسیاری از زنان و کودکان محلی را باخود بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is he a deity bearing off animals that have been sacrificed to him?
[ترجمه گوگل]آیا او خدایی است که حیواناتی را که برای او قربانی شده اند به دنیا می آورد؟
[ترجمه ترگمان]آیا او خداست که حیواناتی را که برای او قربانی شده اند، از دست داده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They bore off several captives.
[ترجمه گوگل]آنها چندین اسیر را به دنیا آوردند
[ترجمه ترگمان]چندین اسیر را برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Follow the track until the level bears off right.
[ترجمه گوگل]مسیر را دنبال کنید تا سطح به سمت راست برسد
[ترجمه ترگمان]مسیر را دنبال کنید تا اینکه خرس ها به سمت راست حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now that everyone is on board, let's bear off.
[ترجمه گوگل]حالا که همه سوار شدند، بیایید تحمل کنیم
[ترجمه ترگمان]حالا که همه عضو هیات مدیره است، بیا برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It bear off one, but the war may have been lost.
[ترجمه گوگل]این یکی را به ارمغان می آورد، اما ممکن است جنگ شکست خورده باشد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها را از دست داده، اما جنگ ممکن است از دست رفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first player bear off all of his checkers wins the game.
[ترجمه گوگل]اولین بازیکنی که تمام مهره‌هایش را کنار بگذارد، برنده بازی است
[ترجمه ترگمان]اولین بازیکن بازی شطرنج بازی شطرنج را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The grizzly bear off our maps.
[ترجمه گوگل]خرس گریزلی از نقشه های ما خارج شد
[ترجمه ترگمان] خرس خاکستری نقشه هامون رو از دست میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. First we thought he depended upon shaking the bear off.
[ترجمه گوگل]ابتدا فکر کردیم او به تکان دادن خرس بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]اول فکر می کردیم که او قصد دارد این خرس را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The first player to bear off all of his checkers wins the game.
[ترجمه گوگل]اولین بازیکنی که تمام مهره های خود را کنار بگذارد برنده بازی است
[ترجمه ترگمان]اولین بازیکنی که در بازی شطرنج بازی می کند برنده بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• carry off; take off, remove; turn aside

پیشنهاد کاربران

_ در علوم دریایی به معنی چرخاندن یا دور کردن قایق یا کشتی برای پرهیز از برخورد با یک کشتی یا مانع دیگر است.
_ چرخاندن کشتی در جهت مخالف باد
_ در بازی تخته نرد, به خوردن مهره ها گفته می شود. یعنی خارج کردن مهره های خود در انتهای بازی و هر کس زودتر تمام مهره هایش را خارج کند برنده است. ( با پوزش از تخته باز های محترم, همه کس اینرا نمی دونه! )
...
[مشاهده متن کامل]

_ خروج از یک محیط یا وضعیت ذهنی - عاطفی خاص
_ حمل یا انتقال چیزی به یک محل دورتر یا نقل مکان به یک مکان یا شهر دیگر ( اسم یا ضمیر بین دو قسمت فعل باشد )
_ پیچیدن یا منحرف شدن از یک جاده ( در این معنی اغلب به عنوان یک دستور به کسی که رانندگی می کند گفته میشود )