bear in mind


به یاد داشتن، به خاطر سپردن، در مد نظر داشتن، به خاطر داشتن، در نظر گرفتن

جمله های نمونه

1. Bear in mind that petrol stations are scarce in the more remote areas.
[ترجمه گوگل]به خاطر داشته باشید که پمپ بنزین در مناطق دورافتاده کمیاب است
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که پمپ های بنزین در مناطق دورتر نایاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As generation gap exists, we must bear in mind that the younger people might not like that idea.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شکاف نسلی وجود دارد، باید در نظر داشته باشیم که جوانان ممکن است این ایده را دوست نداشته باشند
[ترجمه ترگمان]همانطور که شکاف نسلی وجود دارد، باید به خاطر داشته باشیم که جوانان ممکن است این ایده را دوست نداشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stay in the foyer if you wish, but bear in mind the performance begins in two minutes.
[ترجمه گوگل]در صورت تمایل در سالن بمانید، اما به خاطر داشته باشید که اجرا در دو دقیقه شروع می شود
[ترجمه ترگمان]اگر مایل باشید در سرسرا بمانید، اما در نظر داشته باشید که نمایش در دو دقیقه اول شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are three important points we must bear in mind.
[ترجمه گوگل]سه نکته مهم وجود دارد که باید در نظر داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]سه نکته مهم وجود دارد که باید در ذهن داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is as well to bear in mind that laughter is a great releaser of tension.
[ترجمه گوگل]همچنین باید به خاطر داشت که خنده یک آزاد کننده عالی تنش است
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب است که به خاطر داشته باشید که خنده نشانه بسیار بزرگی از تنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bear in mind that some of the children will need extra help.
[ترجمه گوگل]به خاطر داشته باشید که برخی از کودکان به کمک بیشتری نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که برخی از کودکان به کمک اضافی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bear in mind that the price does not include flights.
[ترجمه گوگل]در نظر داشته باشید که قیمت شامل پرواز نمی شود
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که قیمت شامل پروازها نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You must bear in mind that your parents hope to depend on you to become a good doctor.
[ترجمه گوگل]باید به خاطر داشته باشید که والدین شما امیدوارند برای تبدیل شدن به یک پزشک خوب به شما وابسته باشند
[ترجمه ترگمان]باید تحمل کنی که پدر و مادرت به تو امید دارند که یک دکتر خوب بشوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bear in mind the age of the vehicle when assessing its value.
[ترجمه گوگل]هنگام ارزیابی ارزش خودرو، سن خودرو را در نظر داشته باشید
[ترجمه ترگمان]هنگام ارزیابی ارزش آن در هنگام ارزیابی سن اتومبیل به یاد داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This will prove an important point to bear in mind in the discussions of Chapter
[ترجمه گوگل]این نکته مهمی است که باید در بحث های فصل مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این موضوع یک نکته مهم را در بحث در مورد بحث فصل به اثبات می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You should bear in mind that WinTach only measures Windows graphics performance and not overall system performance.
[ترجمه گوگل]باید به خاطر داشته باشید که WinTach فقط عملکرد گرافیکی ویندوز را اندازه گیری می کند و عملکرد کلی سیستم را اندازه گیری نمی کند
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشید که WinTach تنها عملکرد گرافیکی ویندوز را اندازه گیری می کند و عملکرد کلی سیستم را تضمین نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is important to bear in mind that these financial consequences have, until very recently, remained largely hidden.
[ترجمه گوگل]مهم است که در نظر داشته باشید که این پیامدهای مالی تا همین اواخر تا حد زیادی پنهان مانده بودند
[ترجمه ترگمان]مهم است که به خاطر داشته باشید که این عواقب مالی تا همین اواخر، تا حد زیادی پنهان باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a worthwhile approach, though one should bear in mind that different mutagens give qualitatively different kinds of mutation.
[ترجمه گوگل]این یک رویکرد ارزشمند است، اگرچه باید در نظر داشت که جهش‌زاهای مختلف انواع مختلفی از جهش‌های کیفی را ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این یک رویکرد ارزشمند است، با این حال باید به خاطر داشته باشیم که mutagens مختلف به لحاظ کیفی انواع متفاوتی از جهش را ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be honest with the candidate Bear in mind right from the start that the interview is a two-way process.
[ترجمه گوگل]با نامزد روراست باشید از همان ابتدا به خاطر داشته باشید که مصاحبه یک فرآیند دو طرفه است
[ترجمه ترگمان]صادق باشید از همان ابتدا که مصاحبه یک فرآیند دو طرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] توجه داریم که

انگلیسی به انگلیسی

• keep in mind, take into account, remember, be aware of

پیشنهاد کاربران

چیزی را در ذهن و یاد داشتن
مثال:
Therefore, the Parliament must always bear in mind its own accountability.
بنابراین مجلس باید پاسخگویی و مسئولیت پذیری خودش را همیشه به یاد داشته باشد.
Good luck in your new job in New York City! Bear us in mind when you make it to the big time!
...
[مشاهده متن کامل]

در شغل جدیدت در شهر نیویورک موفق باشی. وقتی وضعت خوب شد به یاد ما هم باش.

keep in mind
با در نظر گرفتن
به خاطر داشتن ( بیشتر زمانی استفاده میشه که میخواهیم اهمیت موضوعی را گوشزد کنیم . یعنی وقتی میخواهیم به کسی بگیم که حواسش به چیزی باشه )
Bear in mind that some children will need help.
حواست به این باشه که بعضی بچه ها به کمک نیاز خواهند داشت
با توجه به
به خاطر آوردن
bear it in mind
یادت باشه
به یاد سپردن ( یک واقعیت یا بخشی از اطلاعات که مهم هستند و یا در آینده مفید واقع خواهند شد. )
در ذهنت فرو کن
Keep in mind, remember, be aware of
در نظر گرفتن ،
در ذهن داشته باشید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس