• : تعریف: a young, tender shoot, as of the soybean or mung bean, used as a garnish, in salads, and the like.
جمله های نمونه
1. Bean sprouts are also sold in cans.
[ترجمه محمد امین] جوانه های لوبیا ( سویا ) همچنین در قوطی ها هم فروخته میشوند
|
[ترجمه گوگل]جوانه لوبیا به صورت قوطی نیز فروخته می شود [ترجمه ترگمان]جوانه های لوبیا نیز در قوطی ها فروخته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I pried open several cartons of bean sprouts, basil, and lettuces and soaked them in a pail of water.
[ترجمه گوگل]چند کارتن جوانه لوبیا، ریحان و کاهو را باز کردم و در یک سطل آب خیس کردم [ترجمه ترگمان]چند کارتن جوانه لوبیا، ریحان، کاهو و کاهو را در یک سطل آب باز کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Add bean sprouts and cook another half minute.
[ترجمه گوگل]جوانه لوبیا را اضافه کنید و نیم دقیقه دیگر بپزید [ترجمه ترگمان]جوانه لوبیا را اضافه کرده و نیم دقیقه دیگر را بپزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Add bean sprouts and cook another half minute. Add pork, shrimp, salt, soy, sherry and heat through.
[ترجمه گوگل]جوانه لوبیا را اضافه کنید و نیم دقیقه دیگر بپزید گوشت خوک، میگو، نمک، سویا، شری را اضافه کنید و حرارت دهید [ترجمه ترگمان]جوانه لوبیا را اضافه کرده و نیم دقیقه دیگر را بپزید گوشت خوک، میگو، نمک، سویا، شری و گرما را اضافه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Why did you sleep in Rabbi's room, Bean Sprout?
[ترجمه گوگل]جوانه لوبیا چرا در اتاق خاخام خوابیدی؟ [ترجمه ترگمان]برای چی توی اتاق خاخام خوابیدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Conclusion The bean sprout powder rich in chromium can reduce the sugar of the diabetes mice.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پودر جوانه لوبیا غنی از کروم می تواند قند موش های دیابتی را کاهش دهد [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری غنی از پودر جوانه لوبیا می تواند قند موش های دیابت را کاهش دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bean Sprout and the Bean Curd.
[ترجمه گوگل]جوانه لوبیا و کشک لوبیا [ترجمه ترگمان]بین سال های بین لوبیا و لوبیا لوبیا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You are too noisy, Bean Sprout.
[ترجمه گوگل]تو خیلی پر سر و صدا هستی، جوانه لوبیا [ترجمه ترگمان]تو خیلی سر و صدا و پر سر و صدا هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده برنج سرخ شده غذاهای دریایی: جوانه لوبیا، خرچنگ، میگو، سوتونگ و کیک ماهی [ترجمه ترگمان]مواد غذایی دریایی سرخ شده: بین اسپراوت، Crabstick، دیوانه، کیک ماهی، کیک ماهی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. So, you like bean sprout ? Noproblem! We can have it ten night in a row.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شما جوانه لوبیا را دوست دارید؟ مشکلی نیست! می توانیم ده شب متوالی آن را داشته باشیم [ترجمه ترگمان]خب، تو از bean لوبیا خوشت میاد؟ ! Noproblem - - - - - - - میتونیم اون رو ۱۰ شب تو صف داشته باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These starters included the Kimchi, soy bean sprout, spicy radish, vegetables salad, anchovies and so on.
[ترجمه گوگل]این پیش غذاها شامل کیمچی، جوانه سویا، تربچه تند، سالاد سبزیجات، آنچوی و غیره بود [ترجمه ترگمان]این starters شامل Kimchi، جوانه لوبیا، سس تند، سالاد سبزیجات، ماهی کولی و غیره بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bean sprout can prevent the formation of flecks and dark pigmentation and whiten the skin.
[ترجمه گوگل]جوانه لوبیا می تواند از تشکیل لکه ها و رنگدانه های تیره جلوگیری کند و پوست را سفید کند [ترجمه ترگمان]جوانه لوبیا می تواند از تشکیل دانه های رنگ و سفید شدن پوست جلوگیری کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]مواد اولیه برنج سرخ شده معمولی: جوانه لوبیا، چار سیو، خرچنگ و سوسیس [ترجمه ترگمان]مواد لازم برنج سرخ شده: بین اسپراوت، چار siew، Crabstick & Sausage [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'm doing what I want to do, Bean Sprout.
[ترجمه آیلین] من کاری رو دوس دارم انجام میدم
|
[ترجمه گوگل]من کاری را که می خواهم انجام می دهم، جوانه باقلا [ترجمه ترگمان]من دارم کاری رو که دوست دارم انجام بدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• young shoot of any of a number of different beans (including mung, lentil and soybean) beansprouts or beanshoots are small shoots grown from beans. they are eaten raw or lightly cooked, and are frequently used in chinese cookery.
پیشنهاد کاربران
bean sprout ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: جوانۀ لوبیا تعریف: جوانۀ تازۀ لوبیا