bean counter

/bin ˈkaʊntər//biːn ˈkaʊntə/

(امریکا - خودمانی) کسی که (مثل برخی حسابداران) فقط به جزئیات توجه دارد و کلیات را از یاد می برد، کوچک بین

جمله های نمونه

1. Since the bean counters took over the radio station, it's become a boring place to work.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شمارنده‌های لوبیا ایستگاه رادیویی را در اختیار گرفتند، به مکانی خسته کننده برای کار تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پیشخوان لوبیا از بالای ایستگاه رادیویی گرفته شد، تبدیل به یک مکان خسته کننده برای کار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You have to have the bean counters go through all this.
[ترجمه گوگل]شما باید از شمارنده های لوبیا داشته باشید که همه اینها را طی کنند
[ترجمه ترگمان] تو باید خونه رو از همه اینا پاک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr. Lee has been a bean counter at our company for nine years.
[ترجمه گوگل]آقای لی به مدت نه سال در شرکت ما پیشخوان حبوبات بوده است
[ترجمه ترگمان]آقای \"لی\" ۹ سال تو شرکت ما یه مغازه لوبیا بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This bean counter looked very nice.
[ترجمه گوگل]این لوبیا شمار بسیار زیبا به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]این مغازه لوبیا خوب به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My wife is really a bean counter.
[ترجمه گوگل]همسر من واقعا لوبیا شمار است
[ترجمه ترگمان] زن من واقعا یه bean
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My wife is really bean counter.
[ترجمه گوگل]همسر من واقعا لوبیا شمار است
[ترجمه ترگمان] همسر من واقعا counter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yes, that’s right, I am a bean counter for the government.
[ترجمه گوگل]بله، درست است، من پیشخوان دولت هستم
[ترجمه ترگمان]بله، درست است، من یک پیشخوان لوبیا برای دولت هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am not a a bean counter.
[ترجمه گوگل]من لوبیا شمار نیستم
[ترجمه ترگمان] من یه مغازه لوبیا نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It looked like the project was going to be approved, but the bean counters said it wasn't cost-effective.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این پروژه قرار است تصویب شود، اما پیشخوان های لوبیا گفتند که مقرون به صرفه نیست
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پروژه مورد تایید قرار خواهد گرفت، اما the گفت که این کار مقرون به صرفه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No one has ever catalogued them all, and it's doubtful that any of the plane's natives, let alone any other bean counter, has ever considered the effort worth the time and danger.
[ترجمه گوگل]هیچ کس تا به حال همه آنها را فهرست نویسی نکرده است، و تردید وجود دارد که هیچ یک از بومیان هواپیما، چه رسد به هر لوبیا شمار دیگری، هرگز تلاش را ارزش زمان و خطر تلقی نکرده باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به همه آن ها توجه نکرده است و شک دارد که هر یک از بومیان آن قدر تلاش کرده باشد که به تنهایی ارزش زمان و خطر را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مثال؛
The bean counters in the finance department are always crunching numbers.
Someone might jokingly say, “I can’t hang out tonight, I have to meet with the bean counters at work. ”
In a discussion about different roles in a company, someone might ask, “Are the bean counters involved in the decision - making process?”
...
[مشاهده متن کامل]

چرتکه انداز
اصطلاحی تحقیرآمیز برای حسابداران ، مدیران عامل ، مدیران مالی ، مقامات تجاری و دولتی مسئول تصمیمات مالی که فقط به فکر سود و پول و کاهش هزینه ها هستند
حسابدار
کسی که همش دو دو تا چهارتا میکنه و به فکر پوله

بپرس