✍️Beam up عبارتی است که در سریال تلویزیونی علمی - تخیلی پیشتازان فضا معروف شد. این عبارت به فرآیند تله پورت یا انتقال کسی از یک مکان به مکان دیگر با استفاده از فناوری پیشرفته اشاره دارد. در استفاده روزمره نیز می تواند به معنای سریع یا جادویی بردن کسی باشد.
... [مشاهده متن کامل]
✍️✍️به طور نمادین، نمایانگر ایده انتقال یا فرار سریع از یک مکان به مکان دیگر است که اغلب حس شگفتی یا فناوری آینده نگر را تداعی می کند.
👈مترادف؛ Teleport, transport, whisk away, transfer.
👇مثال؛
Science Fiction: "Captain Kirk ordered Scotty to beam him up from the planet's surface. "
Everyday Use: "They joked about how they wished they could beam up out of the boring meeting. "
Technology: "The new app promises to beam up your files to the cloud instantly. "
... [مشاهده متن کامل]
✍️✍️به طور نمادین، نمایانگر ایده انتقال یا فرار سریع از یک مکان به مکان دیگر است که اغلب حس شگفتی یا فناوری آینده نگر را تداعی می کند.
👈مترادف؛ Teleport, transport, whisk away, transfer.
👇مثال؛
امروزه این عبارت به صورت استعاری استفاده می شود و می تواند معانی مختلفی داشته باشد، مثل:
�من را از اینجا ببر!� ( وقتی کسی می خواهد از یک وضعیت ناراحت کننده یا غیرقابل تحمل خلاص شود ) .
�من را منتقل کن� ( گاهی به شوخی ) .
در فارسی می توان گفت: �منو ببر از اینجا�
�من را از اینجا ببر!� ( وقتی کسی می خواهد از یک وضعیت ناراحت کننده یا غیرقابل تحمل خلاص شود ) .
�من را منتقل کن� ( گاهی به شوخی ) .
در فارسی می توان گفت: �منو ببر از اینجا�
عبارت "Beam up" در اصل به معنای "انتقال دادن با استفاده از پرتو نور" است. این اصطلاح از داستان های علمی - تخیلی، به ویژه سریال "Star Trek"، آمده است. در این سریال، "beam up" به فرآیندی اشاره می کرد که در آن افراد با استفاده از فناوری پیشرفته و پرتوهای نور به کشتی فضایی منتقل می شدند.
... [مشاهده متن کامل]
🟢 در معنای استعاری یا محاوره ای، می تواند به معنای �منتقل کردن� یا حتی �خارج کردن از یک موقعیت� باشد.
مثال:
The spaceship beamed him up.
( کشتی فضایی او را با پرتو نور منتقل کرد. )
دیکشنری تحلیل گران:
:beam someone up
to send someone or something into space as waves of energy
... [مشاهده متن کامل]
🟢 در معنای استعاری یا محاوره ای، می تواند به معنای �منتقل کردن� یا حتی �خارج کردن از یک موقعیت� باشد.
مثال:
( کشتی فضایی او را با پرتو نور منتقل کرد. )
دیکشنری تحلیل گران:
تابیدن٫ امواج انرژی به سویی پخش کردن
به من زنگ بزن یا پیامک بده ( محاوره ای فلوریدا )