beaker

/ˈbiːkər//ˈbiːkə/

معنی: پیاله، جام، ظرف کیمیاگری، لیوان ازمایشگاه
معانی دیگر: قدح، تنگ، شیشه ای که دهانه ی آن ناودان مانند است (و داروسازها و غیره به کار می برند)، سبوچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wide-mouthed drinking cup or container.

(2) تعریف: the contents of a beaker.

- He spilled a beaker of juice.
[ترجمه گوگل] یک لیوان آب میوه ریخت
[ترجمه ترگمان] یه لیوان آب میوه ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a flat-bottomed glass cylinder with a beak or pouring spout, used esp. by chemists.

جمله های نمونه

1. fill the wine beaker for i know not . . .
پرکن قدح باده که معلومم نیست . . .

2. She drank from a plastic beaker.
[ترجمه گوگل]او از یک لیوان پلاستیکی نوشیدند
[ترجمه ترگمان] اون از یه ظرف پلاستیکی نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cooling the beaker helps precipitate the compound.
[ترجمه گوگل]خنک کردن لیوان به رسوب دادن ترکیب کمک می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده به سرعت به ترکیب این ترکیب کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One balanced a beaker of steaming coffee on a nearby terminal before moving on bearing a full tray.
[ترجمه گوگل]یکی قبل از اینکه با یک سینی پر حرکت کند، یک فنجان قهوه بخارپز را در ترمینال مجاور متعادل کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از حرکت بر روی یک سینی پر از قهوه، یک ظرف پر از قهوه بخار شده را در یک ترمینال مجاور متعادل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the bottom of the beaker they put glycerin.
[ترجمه گوگل]در ته ظرف گلیسیرین می ریزند
[ترجمه ترگمان]در ته این ظرف، گلیسیرین را گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A beaker and a flask steamed on the bench beside him as he spoke.
[ترجمه گوگل]در حالی که صحبت می کرد، یک فنجان و یک قمقمه روی نیمکت کنارش بخار می شد
[ترجمه ترگمان]یک لیوان و یک فلاسک روی نیمکت کنار او بخار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Narine Baney taps softly on a beaker with his knuckle, then lights his torch.
[ترجمه گوگل]نارین بانی به آرامی با بند انگشت خود به یک بشر ضربه می زند، سپس مشعل خود را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]سپس مشعل را به نرمی روی ظرفی پر از انگشت می کند و چراغ قوه را روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She took his beaker away and placed it on the balcony wall.
[ترجمه گوگل]لیوان او را برداشت و روی دیوار بالکن گذاشت
[ترجمه ترگمان]او beaker را برداشت و آن را روی دیوار بالکن گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you shake a beaker full of dry sand, the particles will settle and the material will become denser.
[ترجمه گوگل]اگر یک لیوان پر از ماسه خشک را تکان دهید، ذرات ته نشین می شوند و مواد متراکم تر می شوند
[ترجمه ترگمان]اگر یک ظرف پر از ماسه خشک را تکان دهید، ذرات حل خواهند شد و ماده متراکم تر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You have your ice - beaker right there.
[ترجمه گوگل]لیوان یخ خود را همانجا دارید
[ترجمه ترگمان] همین جا ice رو درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. O for a beaker full of the warm south, full of the true, the blushful Hippocrene, with beaded bubbles winking all the brim, and purple-stained mouth.
[ترجمه گوگل]ای برای یک فنجان پر از جنوب گرم، پر از هیپوکرین واقعی، سرخ‌شده، با حباب‌های مهره‌ای که تمام لبه‌ها را چشمک می‌زند، و دهانی به رنگ ارغوانی
[ترجمه ترگمان]اه، برای یک پیاله پر از حقیقت، پر از حقیقت، پر از حقیقت، the blushful با حباب های درخشان که در تمام لبه های آن چشمک می زدند، و دهان - ارغوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this paper, experimental research and a beaker are done.
[ترجمه گوگل]در این مقاله تحقیقات تجربی و یک لیوان انجام شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تحقیقی تجربی و یک beaker انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The beaker was placed on top of a torch.
[ترجمه گوگل]لیوان روی مشعل گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]این جام در بالای یک مشعل قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Transfer the contents to a beaker, make up the volume to around 300 ml.
[ترجمه گوگل]محتویات را به یک لیوان بریزید و حجم آن را به حدود 300 میلی لیتر برسانید
[ترجمه ترگمان]انتقال محتویات به یک ظرف شیشه ای، حجم را به حدود ۳۰۰ میلی لیتر افزایش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیاله (اسم)
horn, beaker, cup, bowl, chalice, porringer, calix

جام (اسم)
beaker, cup, bowl, chalice, grail, goblet, glass, envelope, cupel

ظرف کیمیاگری (اسم)
beaker

لیوان ازمایشگاه (اسم)
beaker

تخصصی

[شیمی] بشر، لیوان آزمایشگاه، ظرف کیمیاگری
[زمین شناسی] بشر ،ظرفی برای حرارت دادن و یا جابجا کردن محلولها، جنس آن معمولاً از پیروکسن است و در برابر حرارت مقاوم است و در اندازه های مختلف یافت می شود.
[نساجی] بشر - ظرف شیشه ای آزمایش
[پلیمر] بشر

انگلیسی به انگلیسی

• goblet; cylindrical vessel used by chemists and pharmacists
a beaker is a plastic cup used for drinking.

پیشنهاد کاربران

beaker ( n ) ( bikər ) =a glass cup with straight sides and a lip, used in chemistry, for example for measuring liquids
beaker
beaker ( شیمی )
واژه مصوب: بِشِر
تعریف: ظرف استوانه‏ای بلند و دهان‏گشاد لبه‏دار با دیوارۀ نازک
بِشِر

بپرس