beak

/ˈbiːk//biːk/

معنی: نوک، منقار، پوزه، دهنه لوله
معانی دیگر: تک، نوک پرنده (به ویژه نوک قلابدار و تیز پرندگان شکاری)، هر چیز منقار مانند (مثلا دهان جلو آمده ی برخی حشرات و ماهی ها و غیره و یا دهانه ی تنگ آب و کوزه و غیره)، (در کشتی های جنگی عهد کهن) تیر سر تیزی در جلو کشتی که با آن بر کشتی دشمن می زدند و آن را سوراخ می کردند، (خودمانی) دماغ گنده و منقار مانند، بینی عقابی، (در پیش آمدگی بالای دیوار و یا سایبان سیمانی یا آجری بالای پنجره و یا قرنیز و غیره) ناودانچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: beaked (adj.), beaklike (adj.), beaky (adj.)
(1) تعریف: the hard structures forming a bird's bill.
مشابه: bill

(2) تعریف: an organ or structure, similar to a beak, on other creatures such as certain turtles or insects.

(3) تعریف: any structure pointed or shaped like a beak.

- the beak of a measuring cup
[ترجمه الهه مختار آبادی] یک منقار معادل یک فنجان
|
[ترجمه رزیتا شهریاری] دهانه فنجان اندازه گیری
|
[ترجمه گوگل] منقار یک فنجان اندازه گیری
[ترجمه ترگمان] منقار یک فنجان اندازه گیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an eagle's beak
منقار عقاب

2. a woodpecker uses its beak like a drill
دارکوب نوک خود را همچون مته به کار می برد.

3. The bird is recognizable by its flattened beak.
[ترجمه گوگل]این پرنده با منقار پهنش قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]منقار با منقار مسطح آن قابل تشخیص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sparrow has a worm in its beak.
[ترجمه امید] گنجشک دارای کرم در منقارش است
|
[ترجمه Ati] گنجشک یک کرم در منقارش دارد
|
[ترجمه گوگل]گنجشک در منقار خود کرم دارد
[ترجمه ترگمان]گنجشک یک کرم به منقار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bird had a worm in its beak.
[ترجمه پوریا] پرنده یک کرم در منقارش بود
|
[ترجمه گوگل]پرنده در منقارش کرم داشت
[ترجمه ترگمان]پرنده کرم به منقار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I could just see the bird's open beak and small beady eyes.
[ترجمه گوگل]من فقط می توانستم منقار باز و چشمان مهره ای کوچک پرنده را ببینم
[ترجمه ترگمان]من فقط می توانستم منقار و چشمان ریز و براق آن پرنده را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The male's orange beak differentiates it from the female.
[ترجمه گوگل]منقار نارنجی رنگ نر آن را از ماده متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]منقار نارنجی مرد آن را از ماده متمایز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They had tasted Cassowary's sharp dagger of a beak before.
[ترجمه گوگل]آنها قبلاً طعم خنجر تیز کاسواری را چشیده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها خنجر تیز Cassowary را قبلا چشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A fine south doorway has some strange looking beak heads in the richly moulded arch.
[ترجمه گوگل]یک درگاه جنوبی زیبا دارای سرهای منقاری عجیبی است که در طاق بسیار شکل‌گیری شده قرار دارند
[ترجمه ترگمان]یک درگاه خوب جنوبی، سره ای عجیب و غریبی دارد که به طاق قوسی شکل منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It would knock on the door with its beak when it required feeding.
[ترجمه گوگل]وقتی نیاز به تغذیه داشت با منقار در می زد
[ترجمه ترگمان]هنگام غذا خوردن با منقارش به در می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A Hillman Imp, a roof rack, the beak of an upturned canoe overshooting its windscreen.
[ترجمه گوگل]Hillman Imp، یک قفسه سقف، منقار یک قایق رانی واژگون که از شیشه جلوی آن عبور می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک جن کوتوله، یک قفسه پشت بوم، نوک یک قایق واژگون شده بود که جلوی اتومبیل را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These actions cause the eye, beak and face to vanish beneath the shaggy white ruff.
[ترجمه گوگل]این اعمال باعث می‌شود که چشم، منقار و صورت در زیر پوسته‌های سفید پشمالو ناپدید شوند
[ترجمه ترگمان]این اعمال باعث می شود چشم، منقار و صورت از بین بروند و زیر یال سفید انبوه ناپدید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their long slender beak also assists in capturing their prey.
[ترجمه گوگل]منقار بلند و باریک آنها نیز به گرفتن طعمه کمک می کند
[ترجمه ترگمان]منقار بلند و بلند آن ها نیز به ثبت طعمه کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And how did she eat spaghetti through a beak?
[ترجمه گوگل]و چگونه اسپاگتی را از طریق منقار می خورد؟
[ترجمه ترگمان]و اون چطور اسپاگتی رو با منقار می خورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوک (اسم)
end, bill, point, top, head, tip, peak, summit, horn, apex, beak, vertex, barb, ascender, neb, knap, jag, fastigium, ridge, nib

منقار (اسم)
bill, beak, pecker, neb, rostrum, gouge

پوزه (اسم)
beak, muzzle, neb, rostrum, snout, nozzle, mug

دهنه لوله (اسم)
beak

تخصصی

[زمین شناسی] منقار، نوک (گیاه شناسی): یک برآمدگی/ نقطه طویل بیرون زده بخشی از گیاه، مثلاً متعلق به یک میوه یا مادگی. (دیرینه شناسی): الف) انتهای عموماً نوک تیز صدف دوکفه ای، که نشان دهنده رشد نوک اولیه صدف است. خصوصاً بیرون زدگی بینی مانند بخش خلفی کفه یک پلسی پود، که در امتداد یا بالای خط لولا قرار دارد و بطور کلی نشان دهنده بیرون زدگی و خمیدگی شدید قدامی می باشد، یا شیب برجستگی لولا / مفصل / گره صدف (umbo) یک براکیوپود که در مجاورت یا عقب خط لولا و در خط میانی کفه قرار دارد. مقایسه شود با: umbo. ب) دراز شدن صدف بعضی از تک کفه ای های مخصوص که حاوی کانال (مانند گاستروپودها) می باشد. این اصطلاح بدین معنی توسط دیرین شناسان استفاده محدودی دارد. ج) نوک/ قله / رأس های عموماً آهکی شده از جهت دیگر آرواره های شاخی نوتیلوس و بعضی از سفالوپودهای coleid، همچنین در فسیل سفالوپودها هم یافت می شود. Fine مقایسه شود با rhyncholite د) حاشیه اسکلتی یا rostrum به دور سقف/ کام یک avicularium در بریوزوآن های cheilostome

انگلیسی به انگلیسی

• peck, hit with little force in a picking motion
neb; horny jaws of a bird; snout; any item that has the shape of a beak or ends in a point; hooked nose (slang); person's nose (slang); (british slang) magistrate; school principal
a bird's beak is the hard curved or pointed part of its mouth.

پیشنهاد کاربران

beak ( n ) ( bik ) =the hard pointed or curved outer part of a bird's mouth, e. g. The gull held the fish in its beak.
beak
منقار
نوک منقار
مثلا مثل عقاب
( مثال )
the bird has got small beak.

The hard part of a bird 's mouth
Peck

منقار، نوک
نوک یک پرنده ، منقار

بپرس