دیکشنری
مترجم
بپرس
be worthy
معنی
: سزیدن، سزاوار بودن
دنبال کنید
مترادف ها
سزیدن
(فعل)
be suitable, be worthy, deserve
سزاوار بودن
(فعل)
merit, be worthy, deserve
پیشنهاد کاربران
مثال:
He was worthy of win.
او لایق برد بود.
او سزاوار برد بود.
او شایسته برد بود.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها