be staring something in the face

پیشنهاد کاربران

Be staring something in the face ( idiom ) – meaning:
to have to deal with a bad situation that is very likely to occur or is about to occur.
اجبار در کنار آمدن با یک موقعیت بد که احتمال وقوع آن بسیار زیاد است یا در شرف وقوع است؛ مواجه شدن با اتفاق احتمالی بد پیش روی
...
[مشاهده متن کامل]

Example 👇
BERNIE ( coldly ) : I happen to have other plans for Frank's financial participation in the show. If he works out—if the show runs, I make him a five percent partner, as a gift.
GEORGIE ( hesitantly ) : would … you give him that in writing?
BERNIE ( Angrily jumping up ) : No, I won't give you that in writing.
GEORGIE ( Pallidly ) : It would help him if you did. Tomorrow—this week staring probable bad reviews in the face.
BERNIE ( eyeing her ) : You're clever… don't overplay your hand. Let's face it, Frank may go anywhere from here even to a wealthy movie career. Or he may go right back to the gutter, and you right with him.
* The Country Girl - a play by Clifford Odets ( p. 41, printed paperback )
برنی ( با سردی ) : اتفاقاً نقشه های دیگری برای مشارکت مالی فرانک در نمایش دارم. اگر موفق بشه - اگر نمایش خوب از آب در بیاد، به عنوان هدیه اونو شریک پنج درصد می کنم.
جورجی ( با تردید ) : آیا. . . تعهد کتبی بهش می دی؟
برنی ( با عصبانیت از جا می پرد ) : نه، تعهد کتبی به تو نمی دم.
جورجی ( با رنگ پریدگی ) : اگر این کار رو بکنی به اون کمک می کنه. فردا - یا این هفته احتمالا باید با موقعیت بدی رو به رو بشه: با نقدهای تندی که زیر سؤال میبرنش.
برنی ( به او نگاه می کند ) : تو باهوشی. . . شانس خودت رو با اعتماد به نفس بیش از حد خراب نکن. بیا با حقیقت روبرو بشیم، فرانک ممکن است از اینجا به هر جایی برود، حتی به یک حرفه سینمایی درآمدزا. یا ممکنه دوباره به ورطه نابودی برگرده، که تو هم با او همراه میشی.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه # دختر روستایی، # اثر کلیفورد اودیتس ( ص ۴۱، نسخه چاپی )

be staring something in the face
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/stare-something-in-the-face