be snowed under

پیشنهاد کاربران

یه خروار کار یا . . . روی سرم ریخته
شدیدا درگیر و مشغول بودن
وقت سر خاروندن ندارم
گرفتار بودن ، مشغله زیاد داشتن
گرفتار مشغله ای بودن
زیر فشار کار بودن
توی برف گیر کردن
Have too much work to deal with
زیر خرواری از چیزی بودن
مثلا: i'm snowed under with work
کلی کار روی سرم ریخته

بپرس