🔸 معادل فارسی:
سریع فهمیدن / زود گرفتن مطلب / باهوش بودن
در زبان محاوره ای:
زود می گیره، سریع می فهمه، تیزه، یه چیزی رو فوری می گیره
🔸 تعریف ها:
1. ( ذهنی – شناختی ) :
توانایی درک سریع مفاهیم، اطلاعات یا موقعیت ها
... [مشاهده متن کامل]
مثال: She’s quick on the uptake, so she’ll understand the plan easily.
اون خیلی زود می گیره، پس راحت نقشه رو می فهمه.
2. ( اجتماعی – رفتاری ) :
واکنش سریع به نشانه ها یا تغییرات در محیط
مثال: You need to be quick on the uptake in this fast - paced job.
توی این کار پرسرعت باید زود بفهمی چی به چیه.
3. ( آموزشی – تحلیلی ) :
یادگیری سریع بدون نیاز به توضیح زیاد
مثال: He was quick on the uptake during the training session.
تو جلسه ی آموزشی فوری همه چی رو گرفت.
🔸 مترادف ها:
smart – sharp – perceptive – fast learner – alert – clever
سریع فهمیدن / زود گرفتن مطلب / باهوش بودن
در زبان محاوره ای:
زود می گیره، سریع می فهمه، تیزه، یه چیزی رو فوری می گیره
🔸 تعریف ها:
1. ( ذهنی – شناختی ) :
توانایی درک سریع مفاهیم، اطلاعات یا موقعیت ها
... [مشاهده متن کامل]
مثال: She’s quick on the uptake, so she’ll understand the plan easily.
اون خیلی زود می گیره، پس راحت نقشه رو می فهمه.
2. ( اجتماعی – رفتاری ) :
واکنش سریع به نشانه ها یا تغییرات در محیط
مثال: You need to be quick on the uptake in this fast - paced job.
توی این کار پرسرعت باید زود بفهمی چی به چیه.
3. ( آموزشی – تحلیلی ) :
یادگیری سریع بدون نیاز به توضیح زیاد
مثال: He was quick on the uptake during the training session.
تو جلسه ی آموزشی فوری همه چی رو گرفت.
🔸 مترادف ها: