دیکشنری
مترجم
بپرس
be quelled
معنی
: فرو نشستن
دنبال کنید
مترادف ها
فرو نشستن
(فعل)
abate, subside, be quenched, founder, be quelled, settle, slake
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها