be out of

پیشنهاد کاربران

Bffgggvf
یعنی نداشتن یک چیزی
معنی همون without رو میده
یعنی بدون یک چیزی
مثلا
. He can't see be out of glasses
در ریچ وان در کانون به معنی not have something anymore
یه معنی پرتکرارش "ترک کردن یک محل" هست معادل همون Leaving مثلا:
I'm out of here
یا
I'm going to be out of town for a few days
تمام کردن چیزی. این ی اصطالحه و معمولا به معنی تمام کردنه
پرت بودن
be out of money: پول نداشتن
هیچی
خارج از . . .
داشتن
همون خارج از
بیرون بودن / بیرون از
. I'm be out of the house
من بیرون از خانه هستم
تمام شده که در ریچ وان در کانون زبان هم در اوایل آمده
Be out of something
Be out of something
Or not have something anymore
تمام شدن یا خارج از. . .
Be out of something
OR not have something anymore
تمام شدن یا خارج از. . .

بیروتن بردن از جایی
یک چیزی را خریدن و بیرون از ان مکان خوردش

در استلاح بیرون بودن، خارج از
یا تمام کردن
بستگی به نوع جملات دارد.
خالی بودن از چیزی ، نداشتن ، بیرون بودن
be out of
یعنی
بیرون از
خارج از
خالی بودن از یک شی

در اوایل ریچ 1 هم اومده
بیرون از
💫💫💫💫
خارج از
👇👇👇👇
👈البته بعضی وقتها هم به معنی کار یاچیزی تمام شده است. 👉
خارج از
💫💫💫💫
💫💫💫💫
بیرون از
👇👇👇👇
👈بعضی وقتا هم معنی تمام کردن کاری یا چیزی رو نشون میده ولی بستگی به جمله ای که Be out ofدر اون هست و یا کلماتی که همراه اون میان داره👉
🖤💜تمام شده. رو به اتمام.
. When we eat some fruit after we don't have it💜🖤
We are be out of blueberry pies. درسته؟ یعنی ما کیک بلوبری مثلا نداریم الان. . . . یا be نباید بیاد؟
بیرون از
خارج از
تمام شده
out of میشه تموم شدن چیزی ولی be out of میشه مثلا این چیز تموم شد
این معنی هایی که من میگم همشون درستن و هیچ کدومشون بر اساس حدس و گمان نیس من سال ها در اکسورد درس خوندم پس به من اعتماد کنید چون خیلیا اشتباه معنی کردن متاسفانه و ممکنه باعث اشتباه بشه
یعنی خارج از مثلا
Theyre be out of rice

Not have some thing. نداشتن بعضی چیز ها
خارج از مکانی یا تمام شدنم معنی میده
بیرون از . بدون . Not have some thing any more
بیرون بییاید
english to english : used for saying that uou no longer sth
For example: he, s been of the work for months
خالی بودن از چیزی مثلاwe are out of caffee
دوری از
از بودن
اصطلاح از تمام شدن کالا یا چیزی.

we are out of blueberry pies.
یعنی ما کیک بلوبری نداریم.
یعنی اینکه داریم ولی الان نداریم.
تمام کردن
چیزی که تما شده
نداشتن چیزی
چرا از هر پنج نفر چهارتاشون نوشتن �بیرون از�، یکی بنویسه بسه دیگه، چرا همه یه چیز تکراری رو مینویسن
در دسترس نبودن تمام شدن چیزی
مثل : We are out of cherry
بیرون از
خارج از
تمام شده
به پایان رسیده
خارج شوید از . . .
والنبی المختار انس حالیا فی مرکز الملک فهد لأورام من

خارج از بیرون از تمام شده
تمام کردن چیزی مثل کیک
بیرون از مکان یا چیزی
We are out of the house. Every time we come back, we will inform you
ما خارج از خانه هستیم هر ساعتی ک برگشتیم ب شما اطلاع خواهیم داد
تمام کردن چیزی
مثال
we be out of cherry
یا بهتره بگیم خالی از

خارج شو
بیرون از
تکمیل کردن
بیرون از ، خارج از
تمام شدن چیزی
not have something anymore
be out of something تمام شدن یاتمام کردن چیزی
Not have something any more یعنی چی
چیز دیگری ندارید
بیرون از. تمام شده
تموم شده
تمام شدن
معنی های be out of
بیرون از
از شود
تمام شده
تمام شده
بیرون از

خارج از
حاشیه

Dont have some thing more than
تمام کردن چیزی مثلا we are out of applre pies
بیرون از
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٢)

بپرس