be one's line

پیشنهاد کاربران

To be the type of thing that someone is interested in or good at.
اهل چیزی بودن، به چیزی علاقه داشتن، در کاری خبره بودن, توی خط چیزی بودن.
مثال:
Acting's not really in my line, I'm afraid.
ترجمه پیشنهادی:
متاسفانه میانه ای با بازیگری ندارم.

بپرس