FA: �غالباً غیرنظامیان بی گناه هدف خشونت های جنگ قرار می گیرند. �
... [مشاهده متن کامل]
FA: �به عنوان رهبر تیم، همیشه هدف شکایات هستم. �
FA: �پس از آن اشتباه، هدف خشم رئیسش قرار گرفت. �
FA: �جان بیچاره امروز هدف همه شوخی های اداری بود. �
FA: �دانش آموز جدید مدام هدف زورگویی قرار می گرفت. �
FA: �برای یک بار هم که شده، هدف تعریف های واقعی قرار گرفت. �
FA: �سرانجام آن مقام فاسد هدف عدالت قرار گرفته است. �
FA: �بوکسور هدف یک مشت راست قدرتمند قرار گرفت. �
FA: �کسب وکارهای کوچک هدف بحران اقتصادی هستند. �
FA: �پس از سال ها بخشیدن، حالا خودش هدف محبت قرار گرفته است. �
- Persian translations often use "هدف قرار گرفتن" or "دریافت کننده بودن"
:
در معرض یا هدف فعالیت های اشخاص دیگر قرار گرفتن ( معمولا به روش نامطلوب ) :
... [مشاهده متن کامل]
رنج بردن از چیزی نامطلوب
در معرض چیزی ( معمولا ناخوشایند ) بودن
She found herself on the receiving end of a great deal of criticism.
او خودش را در معرض انتقاد وسیعی یافت ( دید ) .
او خودش را در معرض انتقاد وسیعی یافت ( دید ) .