be on the lookout

انگلیسی به انگلیسی

• be watchful, be on guard, be alert

پیشنهاد کاربران

درحال پیدا کردن. . . بودن
در شرف پیدا کردن. . . . بودن
شش دونگ حواست رو خوب جمع کن
گوش به زنگ بودن
توجه کردن ب منظور دیدن یا پیدا کردن چیزی
pay attenion in order to see find or avoid sb/sth.

بپرس