be on the job

پیشنهاد کاربران

یک اصطلاح عامیانه است که به معنای فعالانه کار کردن، درگیر بودن در یک وظیفه، یا هوشیار و آماده بودن می باشد. این اصطلاح به کسی اشاره دارد که وظایف خود را به طور مؤثر انجام می دهد یا روی مسئولیت خود متمرکز است.
...
[مشاهده متن کامل]

معنای استعاری یا نمادین:
- پشتکار و تعهد: کسی که به کار خود اختصاص دارد.
- هوشیاری و آمادگی: فردی که مراقب و آماده اقدام است.
- مسئولیت پذیری و درگیری: فعالانه یک وظیفه را مدیریت کردن.
مترادف: At work - On duty - Engaged - Focused - Attentive
مثال؛
The firefighters were on the job within minutes of receiving the emergency call.
She’s always on the job, making sure everything runs smoothly.
The security team remained on the job, monitoring the premises throughout the night.

بپرس