دارو مصرف کردن/ تحت درمان دارویی بودن
He's on medication for high blood pressure.
او برای فشار خون دارو مصرف می کند.
I can't drive the car since I am on medication.
چون دارو مصرف می کنم نمی توانم ماشین را برانم.
... [مشاهده متن کامل]
He is on medication and hopes to be well soon.
او تحت درمان دارویی است و امیدوار است به زودی خوب شود.
او برای فشار خون دارو مصرف می کند.
چون دارو مصرف می کنم نمی توانم ماشین را برانم.
... [مشاهده متن کامل]
او تحت درمان دارویی است و امیدوار است به زودی خوب شود.
دارو مصرف کردن
taking medication