be no more

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
دیگر نبودن / از میان رفتن / مردن
در زبان محاوره ای:
رفت، دیگه نیست، پرید، تموم شد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( ادبی – استعاری ) :**
...
[مشاهده متن کامل]

عبارتی غیرمستقیم برای اشاره به مرگ، نابودی، یا پایان وجود چیزی یا کسی
مثال: *He is no more. *
او دیگر نیست ( یعنی مرده ) .
2. ** ( شاعرانه – نمادین ) :**
در متون ادبی یا مذهبی، برای اشاره به پایان زندگی یا محو شدن از جهان فیزیکی
مثال: *The great king is no more, but his legacy lives on. *
پادشاه بزرگ دیگر نیست، اما میراثش باقی ست.
3. ** ( گسترش یافته – غیرانسانی ) :**
گاهی برای اشاره به نابودی اشیاء، نهادها، یا مفاهیم
مثال: *The empire is no more. *
امپراتوری دیگر وجود ندارد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
die – pass away – cease to exist – vanish – perish – be gone