حواس کسی جای دیگری بودن - اینجا نبودن
فکرت جای دیگه ای بودن
حواست جای دیگه ای بودن
توی باغ نبودن
حواست جای دیگه ای بودن
توی باغ نبودن
آگاه نبودشخصی از اتفاقتی که دوروبرش می افته و داره به چیز دیگه ای فکر میکنه.
عامیانه خودمون میشه ( تو یک فاز دیگه است )
مثال :
What were you thinking about? You were miles away
عامیانه خودمون میشه ( تو یک فاز دیگه است )
مثال :