be keen on


معنی: علاقمند بودن، علاقه داشتن به

جمله های نمونه

1. Mrs Hill is keen on Tom's marrying Susan.
[ترجمه فاطیما] خانم هیل مشتاق ازدواج تام با سوزان است
|
[ترجمه Mahsa] خانم هیل مشتاق ازدواج تام و سوزان است
|
[ترجمه Asal.kamalabadi] خانم هیل ، مشتاق ازدواج تام با سوزان است
|
[ترجمه مبثم] خانم خیلی مشتاق ازدواج تام با سوزان است
|
[ترجمه گوگل]خانم هیل مشتاق ازدواج تام با سوزان است
[ترجمه ترگمان]خانم هیل دارد با سوزان ازدواج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. John's always been keen on music.
[ترجمه من] جان همیشه به موسیقی علاقه داشته است
|
[ترجمه فاطیما] جان همیشه به موسیقی علاقه داشت
|
[ترجمه گوگل]جان همیشه به موسیقی علاقه داشت
[ترجمه ترگمان]جان همیشه به موسیقی علاقه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Baker is keen on more collaborative projects in key technologies.
[ترجمه گوگل]بیکر مشتاق پروژه های مشارکتی بیشتر در فناوری های کلیدی است
[ترجمه ترگمان]بیکر به پروژه های هم کاری بیشتر در فن آوری های کلیدی علاقمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are plenty of after-school opportunities for people who are keen on athletics.
[ترجمه گوگل]فرصت های زیادی برای بعد از مدرسه برای افرادی که علاقه مند به ورزش دو و میدانی هستند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فرصت های زیادی بعد از مدرسه برای افرادی وجود دارد که مشتاق ورزش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was keen on it . . . We decided we wouldn't overlap what we wanted to do.
[ترجمه گوگل]من مشتاق آن بودم تصمیم گرفتیم کاری را که می‌خواهیم انجام دهیم همپوشانی نکنیم
[ترجمه ترگمان]من به این موضوع علاقه داشتم … ما تصمیم گرفتیم کاری رو که می خواستیم انجام ندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Suddenly people were keen on the barn.
[ترجمه گوگل]ناگهان مردم مشتاق به انبار شدند
[ترجمه ترگمان]ناگهان مردم به طویله می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was the Imp Second in the 1st Badgeworth Pack, and was keen on doing her daily good turn.
[ترجمه گوگل]او دومین نفر دوم در اولین بسته Badgeworth بود و مشتاق بود نوبت روزانه خود را به خوبی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او دومین بار در قبیله ۱st بود و مشتاق بود که روز خوبی را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My previous employers were keen on understatement rather than fireworks.
[ترجمه گوگل]کارفرمایان قبلی من به جای آتش بازی، مشتاق کم بیان بودند
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان قبلی من به جای آتش بازی، به کتمان حقیقت علاقه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most active Liberal associations are keen on stirring up interest in purely local issues - a process known as community politics.
[ترجمه گوگل]فعال ترین انجمن های لیبرال مشتاق برانگیختن علاقه به موضوعات کاملاً محلی هستند - فرآیندی که به عنوان سیاست اجتماعی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]اکثر انجمن های لیبرال مشتاق به برانگیختن علاقه به مسائل کاملا محلی هستند - فرآیندی که به عنوان سیاست اجتماعی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No wonder he is keen on quantity of mates, and she on quality.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که او مشتاق کمیت جفت است و او به کیفیت
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که او به مقدار زیادی از بچه ها علاقه دارد و او هم از آن خوشش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And several senators are keener on pushing their own agendas than kowtowing to Mr Lott.
[ترجمه گوگل]و چندین سناتور بیشتر از اینکه به آقای لات سر و صدا کنند، به دنبال برنامه های خود هستند
[ترجمه ترگمان]و بسیاری از سناتورها برای هل دادن دستور کار خود بیش از kowtowing تا آقای لات، keener هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His parents were keen on the work ethic and equipped him with impeccable manners.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش علاقه زیادی به اخلاق کاری داشتند و او را با رفتارهای بی عیب و نقص تجهیز کردند
[ترجمه ترگمان]والدین او به اخلاقیات کاری علاقه داشتند و او را با رفتار بی عیب و نقص مجهز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is keen on the idea of an international convention on the atmosphere.
[ترجمه گوگل]او مشتاق ایده یک کنوانسیون بین المللی در مورد جو است
[ترجمه ترگمان]او علاقمند به ایده کنوانسیون بین المللی در جو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to new statistics, most of us buy the bulk of our wine from supermarkets and are keen on own brands.
[ترجمه گوگل]بر اساس آمارهای جدید، اکثر ما عمده شراب خود را از سوپرمارکت ها می خریم و مشتاق برندهای خود هستیم
[ترجمه ترگمان]طبق آمار جدید، اکثر ما مقدار زیادی از شراب خود را از سوپرمارکت ها خریداری می کنیم و نسبت به برنده ای خود مشتاق هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The auto dealer was keen on reaching South Side blacks, and in Gibson he heard an effective pitchman.
[ترجمه گوگل]دلال خودرو مشتاق بود که به سیاهپوستان ساوت ساید برسد و در گیبسون صدای یک توپچی موثر را شنید
[ترجمه ترگمان]فروشنده خودرو مشتاق رسیدن به قسمت جنوبی سیاه پوستان بود و در گیبسون، یک pitchman موثر شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علاقمند بودن (فعل)
be fond of, be keen on

علاقه داشتن به (فعل)
fancy, be fond of, be keen on

انگلیسی به انگلیسی

• be excited about -, be enthusiastic about -

پیشنهاد کاربران

Be interested on
Be keen on ( doing ) sth INF usually used in the negative
علاقه داشتن یا مشتاق بودن
علاقه داشتن
مشتاق بودن

بپرس