be itching to do something

پیشنهاد کاربران

چیزی رو از ته دل و سریعاً خواستن
مثال:
he was itching to hear his exam result
او شدیداً می خواست نتیجه آزمونش را بشنود
مثالی دیگر:
She was itching to get back to her hometown
او از ته قلب می خواست به زادگاهش بازگردد

بپرس