be involved in

انگلیسی به انگلیسی

• be mixed up in, have a part in, have a connection to

پیشنهاد کاربران

be ( a ) party to something
پای کسی در کاری گیر بودن، مقصر بودن
غرق شدن در کاری
در چیزی شرکت داشتن ، شامل شدن و دخیل بودن در چیزی, درگیر چیزی شدن
she wants to be involved in education of poor children

بپرس